چکیده:
پژوهش حاضر با هدف بررسي رابطه فاصله بين انتظارات افراد از رابطه زناشويي و واقعيت در حال تجربه زندگي زناشويي با ميزان رضايت زناشويي زوجين انجام شد. بدين منظور 146 نفر متاهل(87 زن و 59 مرد) ساكن شهر تهران با استفاده از روش نمونه گيري داوطلبانه انتخاب شدند. ابزارهاي پژوهش شامل مقياس تجارب واقعي زندگي زناشويي، مقياس انتظارات از زندگي زناشويي و مقياس سنجش ارتباط بود. نتايج نشان داد در تمام مولفه هاي رضايت زناشويي فاصله بين انتظارات افراد از رابطه زناشويي و واقعيت درحال تجربه زندگي زناشويي با ميزان رضايت زناشويي همبستگي منفي و معنا داري دارد، نتايج تحليل رگرسيون نشان داد فاصله بين واقعيات و انتظارات در مولفه هاي حل تعارض و تعهد، نقش معنا داري در پيش بيني ميزان رضايت زناشويي دارند. نتايج همچنين نشان داد كه در زنان فاصله بين انتظارات از رابطه زناشويي و واقعيت درحال تجربه زندگي زناشويي در مولفه هاي خودابرازگري، محبت، رابطه ايمن، ارتباط، حل تعارض به طورمعنا داري بيش تر از مردان بود
خلاصه ماشینی:
"در همسو بودن این یافته با موضوع سطوح مقایسه در نظریۀ وابستگی متقابل ، بایـد گفـت زنان و مردان پیش از قرار گرفتن در رابطۀ زناشویی ، در ابعاد مختلف ارتبـاطی چـون دریافـت محبت از سوی همسر، نقش های همسری ، تعهد به رابطـۀ زناشـویی ، میـزان ابـراز صـمیمت و ایجاد یک رابطۀ امن و در عین حال محرمانه و خصوصی با همسر انتظار رابطۀ پاداش دهنـده و تقویت کننده ای از همسر خود دارند، این گونه انتظـارات کـه بـه بـاورگریفن (٢٠١١) اغلـب از مقایسۀ روابط گذشتۀ فرد و مشاهدات جاری او از روابط دیگران بـه وجـود آمـده ، در صـورت برآورده شدن ، موجبات رضایت از رابطه و در نهایت تعهد به چنـین رابطـه ای قـرار مـی گیـرد، برعکس ، چنان چه ، افراد رابطۀ زناشویی در حال تجربۀ خود را ارضاکنندة انتظـارات یـاد شـده ندانند، ناکام می مانند و در چرخۀ احساسات منفی چون نارضایتی ، خشم ، افسردگی و اضطراب گرفتار میشوند و برای گریز از چنین احساساتی به اقدامات مقابله ای توسـل مـی جوینـد، ایـن موضوع مطابق با یافتۀ مطالعۀ هاید و دلماتور(٢٠٠٨) می تواند خـود منشـاء اختلافـات حـاد و مزمن زناشویی و انواع ناسازگاریهایی شود که خانواده های بسیاری را از نعمت مهر و محبـت زناشویی محروم کرده است ، بنا به نتایج مطالعۀ گـوئررو و همکـاران (٢٠٠٧) موجـب شـود تـا زوجین به دلیل برخی تعهدات زنـدگی زناشـویی، عمـری را بـا نفـرت ، کراهـت ، اضـطراب و دغدغۀ خاطر در کنار هم به سر برند، گاه نیز با محاسبۀ سود و زیان دریافتی از چنین رابطـه ای ، به تعهدات خود خاتمه داده و به این نتیجه می رسند که ادامۀ زندگی مشترک به هرشـکل بـرای یکی یا هردو امکان پذیر نیست و به جز رنـج نتیجـه ای در بـر نـدارد، نتـایج مطالعـات فـاور و همکاران (١٩٩٩) نیز مبنی برجدایی زوجینی با منشاء اختلاف مشـاهده شـده بـین انتظـارات و واقعیت رابطۀ زناشویی نیز شاهد این مدعاست ."