چکیده:
یکی از سرآمدان معرفت دینی از منظر اخلاقی - تربیتی، صدرای شیرازی است. در این مقاله میکوشیم با استفاده از روش کتابخانهای آرای وی را بکاویم تا به الگوها و روشهای تربیتی مد نظرش دست یابیم. پرسش محوری ما این است که صدرا در آرای نفسشناسی خویش به چه روشهای تربیتی، اشاره صریح یا ضمنی کرده است. وی آرای تربیتی خود را بر اساس مبانی فلسفیاش، خصوصاً دو اصل حرکت جوهری و اتحاد نفس و قوا استوار کرده است. مطالعه آرای وی روشن میکند که اهتمام به انس با حق و ذکر مداوم، الزام به محاسبه و مراقبت از نفس در مسیر حرکت استکمالی نفس و پالایش نفس و غور در باطن از راههای اصلی تربیت نفس به شمار میرود. اجرای عدالت تربیتی بر اساس انعطافپذیری روح، حفظ بدن و اعتدالگرایی در این مسیر، تقویت تمرکز و حضور نفس، تربیت بر اساس تکرار و عادت، تقویت اعتماد و عزت نفس، و تربیت بر اساس پرورش خلاقیت نیز سایر مراحل تربیت نفس را تشکیل میدهند.
خلاصه ماشینی:
"توصیه تربیتی مبتنی بر این رأی صدرا، توجه به اصل انعطافپذیری روح انسانی و تأکید بر رعایت تعادل در تعلیم و تربیت هر فرد است، تا هم مربی و متربی در یک مرحله متوقف نشوند؛ و هم اگر یکی از روشهای تربیتی جوابگو نبود، قابلیت تغییر در روش وجود داشته باشد؛ چراکه مطابق با روح حاکم بر حکمت متعالیه، روشهای ثابت و یکسان و یکنواخت، برای تربیت انسان جوابگو نخواهد بود.
از آنجایی که کسب نخستین مراتب معرفت و کمال برای انسان، با حواس پنجگانه و ادراک محسوسات آغاز میشود، توصیه درخور ذکر در این مرحله آن است که روشی مبتنی بر پرورش حواس و بهکارگیری صحیح آنها در مواجهه با عالم هستی اخذ شود، چراکه هر نوع محرومیت یا محدودیت حسی، منجر به از دستدادن علم یا شناختی میشود (همو، 1383، ج8: 380).
صدرا در تأکید بر لزوم تربیت و تحدید امیال جسمانی به حدیث معروف «من عشق و عف و کتم و مات مات شهیدا» استشهاد میکند و معتقد است برترین نفوس و عقول در معتدلترین بدنهای عنصری و پستترین نفوس و عقول در نامعتدلترین بدنهای عنصری قرار میگیرند: بدن انسان را حالتی است مزاجی، که اگر از حد وسط انحراف و اعوجاج نیابد و از حد اعتدال بیرون نرود صحت طبیعی آن به حال خود باقی میماند، اما در صورت انحراف و اعوجاج به فساد و تباهی کشیده میشود و در معرض اسقام و آلام و انتشای آفتها و محنتها قرار میگیرد؛ روح هم اگر از حد وسط و اعتدال خارج شود و در اخلاق و صفات شهوی و غضبی و فکری به افراط و تفریط گراید، در معرض امراض باطنی و معاصی واقع میشود، که نتیجهاش هلاک اخروی و عذاب سرمدی است (همو، 1381: 71)."