چکیده:
زمینه: در دنیای پر از تغییر و تحول امروزی، سازمانها نیازمند نیروهای متخصص هستند، نیروهای که فراتر از وظایف شغلی خود عمل میکنند؛ چرا که موفقیت سازمانی بستگی به وجود این نیروها دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی روابط بین رهبری معنوی، توانمندسازی روانشناختی، فضای اخلاقی مثبت و رفتار شهروندی سازمانی بود.روش: پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ شیوه گردآوری دادهها توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان اداره کل زندانهای استان کردستان بودند. نمونهای به حجم 300 نفر به شیوه نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار گردآوری دادهها چهار پرسشنامه رهبری معنوی، توانمندسازی روانشناختی، فضای اخلاقی مثبت و رفتار شهروندی سازمانی بود که روایی آن از دیدگاه صاحبنظران و پایایی آنها از طریق آلفای کرونباخ بررسی و مورد تأئید قرار گرفت. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از روش مدلیابی معادلات ساختاری استفاده شد.یافتهها: یافتهها نشان داد که توانمندسازی روانشناختی میتواند نقش میانجی را در رابطه بین رهبری معنوی و رفتار شهروندی سازمانی ایفا کند. اما فضای اخلاقی مثبت نمیتواند در این رابطه نقش میانجی داشته باشد و باعث افزایش رفتار شهروندی سازمانی شود.نتیجهگیری: در مجموع یافتههای تحقیق، نشان داد که رهبری معنوی از طریق ایجاد احساساتی همچون حس اعتماد و حس فداکاری و ایثار، کارکنان را به بروز رفتارهای فرانقشی تشویق و ترغیب میکند و با وجود تأئید رابطه بین فضای اخلاقی و رفتارشهروندی سازمانی در تحقیقات گذشته، فضای اخلاقی مثبت نمیتواند نقش میانجی را در رابطه بین رهبری معنوی و رفتارشهروندی سازمانی ایفا کند.
خلاصه ماشینی:
"با این رویکرد هدف اصلی پژوهش تحلیل رابطۀ رهبری معنوی و رفتار شهروندی سازمانی با توجه به متغیرهای میانجی توانمندسازی روانشناختی و فضای اخلاقی مثبت در میان کارکنان زندانهای استان کردستان بود.
از آنجا که مقدار t مشاهده شده پایینتر از مقدار t بحرانی (96/1) میباشد، لذا نتیجه گرفته میشود که فرض پژوهش مبنی بر وجود رابطه بین فضای اخلاقی مثبت و رفتار شهروندی سازمانی رد میگردد.
به بیان دیگر، فرض ششم پژوهش ادعا مینمود که توانمندسازی روانشناختی و فضای اخلاقی مثبت میتوانند نقش واسطهای را در رابطه بین رهبری معنوی و رفتار شهروندی سازمانی کارکنان ایفا نماید.
بر اساس مقادیر بتا و مقادیر t ارائه شده در مدل نهایی پژوهش و نیز با توجه به نتایج تجزیه و تحلیل فرضیههای قبلی مشخص گردید که رابطه بین رهبری معنوی و رفتار شهروندی سازمانی برابر با 52 درصد میباشد، که با میانجیگری توانمندسازی روانشناختی، این مقدار به 66 درصد افزایش یافته است؛ بنابراین نتیجه گرفته می شود که توانمندسازی روانشناختی میتواند نقش میانجی را در افزایش رابطه بین رهبری معنوی و رفتارشهروندی سازمانی ایفا نماید.
اما فرضیه رابطه بین فضای اخلاقی مثبت و رفتار شهروندی سازمانی بر خلاف دیگر فرضیات در این پژوهش مورد تأئید قرار نگرفت و با یافتههای تحقیقات گذشته ناهمسو بود (21 و 22).
در نهایت بررسی نقش میانجی توانمندسازی روانشناختی و فضای اخلاقی مثبت در رابطه بین رهبری معنوی و رفتار شهروندی سازمانی نشان داد که توانمند سازی روانشناختی در این رابطه تاثیر مثبت و معناداری دارد که همسو با یافتههای گذشته بود (2)."