چکیده:
هرچند شواهد تاریخی نشان می دهد برخی از شاگردان ابن تیمیه از قرن هشتم هجری
وارد هندوستان شدند، ا ما نتوانستند اندیشه سلفیه را در آن دیار نهادینه کنند. این
اندیشه در دوره شاه ول یالله دهلوی به نهضتی فکری در هندوستان تبدیل شد. دهلوی
با سفری که به حجاز داشت و از طری ارتباط گ رفتن با برخی از شخصیت های سلفی
آنجا با اندیشه اب نتیمیه حرانی آشنا شد و آرا و اندیشه های او را به هند برد. در مدرسه
شا هول یالله دهلوی از تفکرات ابن تیمیه بهره بردند و بعد از او هم مدرسه فکری
شا هول یالله دهلوی را فرزندان و شاگردانش با این منهج اداره کردند تا اینکه در قرن
سیزدهم هجری این اندیشه تا جایی رشد کرد که تقلید از ا ئمه اربعه را کنار گذاشتند و
عم لا خود را غیرمقلد و سلفی معرفی کردند. از طرف دیگر در این قرن شاهدیم که
جریان سلفی زیدی از طریق صدیق حسن خان وارده شبه قاره شد و به گسترش آن در شبه قاره هند انجامید.
خلاصه ماشینی:
"شاهولیالله دهلوی و به تبع او اسماعیل دهلوی و اکثر پیروان احمد عرفان، که رویکرد رجوع به کتاب و سنت را در پیش گرفته بودند، تقلید را برای فرد عامی جایز میدانستند اما برای شخص عالمی که تمکن رجوع به کتاب و سنت و به دست آوردن قولی برخلاف قول امام مذهب را داشته باشد جایز نمیدانستند، اما این رویکرد اجتهادی نذیر حسین دهلوی، و صدیق حسن خان قنوجی و شیخ فاخر بن یحیی إلهآبادی و اتباعشان بر حرمت تقلید و وجوب اتباع بر صریح قرآن و سنت و ابطال حجیت قیاس و اجماع پیگری شد.
علمای مسلمان از فرق و جریانهای مختلف با این دعوت مخالفت کردند، و وضعیت به گونهای شد که برخی همچون صدیق حسنخان که نگرش حدیثگرایی داشت و با بسیاری از معتقدات محمد بن عبدالوهاب موافق بود برای دفع نسبت وهابیت، که در آن زمان رایج شده بود، کتابی در اواخر قرن سیزدهم به نام ترجمان وهابیت نگاشت.
3 صدیق حسنخان در جای دیگری رویکرد تکفیری نجدیان را اینگونه بیان میکند که اگر کسی تحت لوای حکومت صاحب نجد قرار نگیرد و اوامر او را امتثال نکند از اسلام خارج میشود و کافر میگردد؛ و برای تأیید این کلام جریانی را از امیر حجاج یمن، به نام سید محمد بن حسین مراجل کبسی، نقل میکند که او به همراه جماعتی از حجاج به سمت حجاز عازم بودند که عدهای از وهابیان سر راه آنان قرار گرفتند و شروع به تفتیش عقایدشان کردند که ببینند آنها بر مذهب اسلام هستند یا نه، تا جواز برای ادای مناسک حج داشته باشند."