چکیده:
واژه بدعت در تاریخ زبان دینی و ادبیات ناظر به بددینان و بی دینان در فرهنگ اسلامی،بیش تر واژه ای با دلالات و تضمنات نشانه شناختی نکوهیده بوده است؛حال آن که معنای لغوی و نیز کاربرد قرآنی مشتقات این واژه،به عکس معنای اصطلاحی و تاریخی اش،دلالاتی ستوده و مثبت داشته است.در این نگاشته،چند و چون گذر از معانی لغوی و قرآنی واژه بدعت به معنای اصطلاحی اش،در نخستین مراحل تکوین این واژه هدف پژوهش است.بدین منظور،نخست کاربرد قرآنی واژۀ مشتقی از بدعت بررسی،سپس دلالات و التزامات دیگر گونۀ این واژه در گفتار پیامبر اکرم(ص)واکاوی شده است.در پایان،تأثیرات این دو گونۀ کاربرد قرآنی و روایی بر تقسیم بندی ها و برداشت های مسلمان از واژۀ بدعت به اختصار آمده است.بخش نخست مقاله که به تفسیرپذیری و ظرفیت هرمنوتیکی آیه ای قرآنی می پردازد،نمونه ای است از مطالعۀ موردی در باب و سازو کار تأثیر ساختار دستور زبانی بر اختلاف نظرها و برداشت های تفسیری.
خلاصه ماشینی:
لازمۀ این یکسان پنداری آن است که رهبانیت و ابتداع آن امری نیک فرض شود که رعایت نکردنش موجب ذم در جملۀ «فمـا رعوهـا حـق رعایتهـا» باشـد؛ درحـالی کـه در تفاسیر اندکی پس از آن که استثنای یادشده در آیه را متصل دانسته اند، مرجع ضمیر مفعولی «ها» در «رعوها» را همـان مرجـع ضـمیر «هـا» در «کتبناهـا» فـرض کـرده انـد- بـرای نمونـه ، مقاتل بن سلیمان (١٤٢٣: ٢٤٦/٤) چنین نظری داشته اسـت )؛ بـه عبـارت دیگـر مفعـول فعـل «رعوها» همان مفعـول فعـل «کتبناهـا» یعنـی «إبتغـاء رضـوان الله » اسـت کـه بـر اسـاس چنـین خوانشی معنای جملۀ «فما رعوها حق رعایتها» چنین می شود: «پس ایشان طلب رضـای الهـی را آن چنان که بایسته بود رعایت نکردند».
در مقابل این نظر می توان از آیۀ ٣٤ سـورة توبـه ٢ یـاد کـرد کـه در آن هـا (استثنای متصل فرض شود) برخی رهبان مسـیحی بـه نیکـی ذکـر نشـده انـد- بـرای مثـال ، قرطبـی در تفسـیرش (١٣٦٤: ردیف های جدول بالا این چنین خوانده می شوند: ٢٦٣/١٨) از آیۀ ٢٧ سورة حدید، همین آیـۀ ٣٤ از سـورة توبـه را دلیـل بـر انحـراف برخـی برای نمونه ردیف ١): واو پیش از «رهبانیۀ» در آیه چنان چه واو عطف فرض شود، معنای رهبان مسیحی در عمل به رهبانیت گرفته ؛ هرچند او نیـز ماننـد مؤلـف تفسـیر نمونـه بـدعت به دست آمده از بدعت ممدوح خواهد بود.