چکیده:
این پژوهش به ارزیابی عوامل موثر بر مصرف کالاهای فرهنگی میان جوانان میپردازد. هدف اصلی تحقیقحاضر، شناخت نقش برخی عوامل فردی واجتماعی چون سن، جنسیت، وضعیت تاهل، تحصیلات، مدت زمان گذران اوقات فراغت و درآمد بر میزان مصرف کالاهای فرهنگی میان جوانان است. روش پژوهش پیمایشی است. جامعه آماری جوانان 18 تا 29 ساله شهرستان خوی که تعداد آنها 88404 نفر است و حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 382 نفر محاسبه گردیده. برای انتخاب نمونه، از روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چند مرحلهای متناسب با حجم استفاده شده و ابزار عمده جمعآوری دادهها «پرسشنامه استاندارد» است. توصیف و تبیین دادهها با استفاده از روشهای آماری متناسب با سطح سنجش متغیرها صورت گرفته است. یافتهها و نتایج تحقیق نشان میدهد که میان سن و تحصیلات جوانان و مصرف کالاهای فرهنگی رابطه وجود دارد؛ به طوریکه میزان مصرف کالاهای فرهنگی درسنین 26 تا 29 سال به طور معنیداری بیشتر از 18 تا 21 سال است. همچنین نتایج نشان میدهد که مصرف کالاهای فرهنگی در جوانان فوقلیسانس و بالاتر به طور معنیداری بیشتر از سایرین است. ولی بین جنسیت، وضعیت تاهل، درآمد و مصرف کالاهای فرهنگی رابطه معنیداری وجود ندارد.
This project evaluates the factors which affect the consumption of cultural goods. The main objective of the study is to find out the role of some individual and social factors such as age, gender, marital status, education, leisure, and income in the rate of the consumption of cultural goods among the youths. This is a survey research. The population of the study was 88404 ranging from 18 to 29 years old in Khoy and the sample size was 382 people according to Cochran formula. Random cluster sampling appropriate to the volume was used and the main instrument of data collection was a standard questionnaire. The data analysis was done through statistical methods appropriate to the level of measuring variables. The findings represent that, there is a relationship between the age and education of the youths and the consumption of the cultural goods, as the rate of the consumption of the cultural goods in 26 to29year old youths is higher than 18 to 21 year old youths meaningfully.Furthermore, the results imply that, the consumption of cultural goods is higher in postgraduates significantly. However, there is no significant relationship between gender, marital status, income and the consumption of cultural goods.
خلاصه ماشینی:
"در این جا یک سوال اساسی مطرح میشود و آن این است که ابعاد مختلف زندگی اقتصادی- اجتماعی افراد یک جامعه چه رابطه ای میتواند با مصرف کالاهای فرهنگی داشته باشد؟ از نظر مارکس ساختار اقتصادی در هر جامعه به مثابه زیربنا و کالاهای فرهنگی به عنوان جزئی ازفرهنگ در زمره روبنای فرهنگی جامعه محسوب میشود طبقه اجتماعی نیز در ساختار اقتصادی جامعه قرار میگیرد و اساس طبقه را مالکیت خصوصی تشکیل میدهد که در اثر انباشت سرمایه ها، داراییها به وجود میآید و نه تنها جزء مالکیت خصوصی به شمار میرود بلکه میتوان به کمک آن چیزهای با ارزشی تولید کرد و ثروت اندوزی نمود.
بوردیو در پی تحقیقاتی که در دهه ٧٠ در فرانسه انجام داده بود، دستاورد وی در این تحقیق که در میان اقشار بالای جامعه فرانسه انجام شده بود، رسیدن به این نکته کلیدی بود که گروه های خاص اجتماعی با الگوهای مصرفی درهمه زمینه ها از جمله در نوع تغذیه ، ورزش و مصرف کالاهای فرهنگی و حتی مبلمان منزل سعی در مجزا نمودن خویش از دیگران و ارائه سبک زندگی متمایز خود را دارند.
دفتر مطالعات و تحقیقات زنان (١٣٨٩) در مطالعه پیرامون تاثیر مصرف کالاهای فرهنگی جدید بر خانواده به این نتایج رسیدند که والدین ، رسانه های مدرن را به منزله یکی از مهم ترین منابع خود برای آشنایی با شیوه های جامعه پذیرکردن فرزندان برگزیده اند، از این رو، الگوی هویت پذیری نسل نو تا حد زیادی از اوقات فراغت و محصولات فرهنگی فراغتی تاثیر میپذیرد.
رابطه بین نحوه گذران اوقات فراغت و مصرف کالاهای فرهنگی نیز در این تحقیق تایید شد و با نتیجه تحقیق الیاسی و همکاران (١٣٩٠) مطابقت دارد و امروزه یکی از معیارها و مشخصه های میزان توسعه یافتگی جوامع «چگونگی استفاده از اوقات فراغت » است ."