چکیده:
بسياري از متون بنيادگذار انديشه سياسي جديد پر از الفاظ و مفاهيم حقوقي هستند. زبان حقوق يكي از مهم ترين ابزارها و بستر بحث درباره انديشه سياسي بوده است. بنابراين در انتقال و ترجمه اين آثار بايد به معنا و محتواي حقوقي الفاظ و مفاهيم توجه كرد و حدود و ثغور و مفهوم و منطوق آن را شناخت. تنها در چنين شرايطي است كه مي توان به ترجمه اين آثار اعتماد كرد و به آن ارجاع داد. شايسته است ترجمه اين دسته از آثار از منظر معناي حقوقي الفاظ هم بازبيني و بررسي شوند. در اين مقاله براي اثبات اين ادعا
عبارات و الفاظ حقوقي ترجمه فارسي لوياتان را به سنجش خواهيم گرفت تا دقت برگردان فارسي آن را ارزيابي كنيم.
خلاصه ماشینی:
"» شارحان هابز معتقدند که این بند از لویاتان ، که حتی خود نویسـنده نیـز در بیـان اندیشـه اش بـا 2 دشواری هایی روبه رو بوده است ، حامل کلید نظریه او درباره پیمان و قرارداد اجتماعی اسـت بـه نظر می رسد در بیان و توضیح و ارائه برابرنهادهایی برای برخی از واژگان هابز می تـوان از برخـی مفاهیم فقهی حقوقی یاری گرفت .
» از نظر حقوقی همان گونه که می گوییم اصل برائت اسـت ، در موردی که متهم فرار کرده باشد، از نظر کسانی که هابز در اینجا نظرشان را بیان می کند، اصل و فرض قانونی چنین است : هر کسی متهم بـه جرمـی باشـد و فـرار کنـد اصـل و فـرض قـانونی مجرمیت او است حتی اگر از این جرم تبرئه بشود.
روشن است که مقصود ما از اهمیت درج چنین توضیحاتی در مقدمه «نگارش مقدمه ای دیگر بـر احوال و آثار و اندیشه های هابز» نیست ؛ زیرا، همان گونه که مترجم یادآوری کرده ، مقدمه مفصل مکفرسون و ترجمه کتاب هابز اثر ریچارد تاک به قلم حسین بشیریه این نیاز را پاسخ داده اسـت .
٤. در ص ١٦٥ در بند «استحقاق چیست » جمله ای آمده است که به نظر می رسد می تواند بـه کمک اصطلاحات حقوق مدنی روشن تر بیان شود: «امـا در مـورد هدیـه اسـتحقاق ناشـی از آن نیست که شخص بخشنده باید حق خود را واگذار کند بلکه تنها می توان گفت که وقتـی او حـق خود را رها کرده باشد در آن صورت آن حق باید متعلق به شخص مورد نظـر باشـد."