چکیده:
انسان در نظر شهاب الدین سهرودی حقیقتی نورانی است که در عوالم مختلف و از جمله در عالمِ برازخ، ظهورهای گوناگون داردواز این روی، حیثیت و گاه حتی نامِ این حقیقت نورانی در این عوالم یکسان نیست. اما انسان سالک در عالم برازخ، با چشم بستن بر امور محسوس، رو سوی عالم مثال مینهد و در آنجا با طباع تام (یا خویشتنِ ازلیِ) خویش به مثابه راهنما و نیز غایت کمال خویش رو به رو میشود و زین پس همراهی مربیگونه و معرفتبخش او را با خویش- چنان که از آغاز نیز چنین بودهاست- ادراک میکند. رسالههای تمثیلی– عرفانی شیخ اشراق در چنین زمینهای، تصویرگر نحوه امکان حیات انسان در عوالم مختلف، نحوه ارتباط نفس (نور اسفهبد) و بدن (صیصیه) و نحوه رهایی از ظلمات برای وصول به انوار و بقا یافتن به مدد نور علم هستند.این پژوهش مستند به اصل آرا، به نمود نگاه حکمی شیخ اشراق در سه رساله تمثیلی- عرفانی ایشان: آواز پر جبرئیل، عقل سرخ و مونس العشاق خواهد پرداخت؛ نگاهی که ناظر است به حقیقت انسان، جایگاه او در عوالم گوناگون، ماهیت نفس انسانی و طباع تام و نحوه دوام آگاهی در وصول به حقیقت غائی.
خلاصه ماشینی:
"این پژوهش مستند به اصل آرا، به نمود نگاه حکمی شیخ اشراق در سه رساله تمثیلی - عرفانی ایشان: آواز پر جبرئیل ، عقل سرخ و مونس العشاق خواهد پرداخت ؛ نگاهی که ناظر است به حقیقت انسان، جایگاه او در عوالم گوناگون، ماهیت نفس انسانی و طباع تام و نحوه دوام آگاهی در وصول به حقیقت غائی .
پیر در رساله های تمثیلی سهروردی بنابر ویژگی هایی که راجع به طباع تام بیان شد آنچه در آواز پر جبرئیل آمده است : «پیری که بر کناره صفه بود»، اشاره به عقل فعال یا رب النوع انسانی یا همان طباع تام دارد و البته از میان عقول به صراحت سهروردی، در این رساله ، انسان تنها می تواند به هم صحبتی با این عقل از میان عقول، نائل شود(٣، صص :٢١٠و٢١١).
سهروردی در آثار خود به دو قول از حلاج اشاره دارد یکی : «الصوفی وراء الکونین و فوق العالمین » (١٧، ص: ٢٩٧) و دیگری «تبین ذاتی حیث لا أین » (٥، ص:٤٩) اگر بر اساس آنچه تاکنون آمد بخواهیم عبارات را تفسیر کنیم باید بگوییم طباع تام به عنوان غایت سالک، همان « صوفی » در معنای حقیقی آن است ، این حقیقت در « ناکجا آباد» واقع شده است و لذا همواره ورای عوالم می ایستد."