چکیده:
در هزارة سوم ميلادي، مردمسالاري دلخواه ترين شيوة زيست مدني شده و ارزشهايش چهره اي جهانگير به خود گرفته است. با مشاركت سياسي كه همذات مردمسالاري، شمرده مي شود، شهروندي و جامعة مدني معنا « مشاركت سياسي » ، مي يابد. مشاركت از پايه هاي مردمسالاري است كه به رشد سياسي مي انجامد. به سخن ديگر از نمودهاي مشاركت شهروندان در تعيين سرنوشت خود است. در اين نوشتار به بررسي مفهوم مردمسالاري و بايسته هاي آن و سپس به جايگاه مردمسالاري و چندوچون مشاركت سياسي در كشورهاي عربي خاورميانه خواهيم پرداخت. پرسشهاي اصلي پژوهش اين است كه تا چه اندازه مي توان به پا گرفتن مردمسالاري در خاورميانه اميدوار بود؟ موانع بزرگ مشاركت سياسي در اين جوامع چيست؟ عوامل پيشبرنده و تقويت كنندة مردمسالاري و مشاركت سياسي چيست؟ فرضية پژوهش اين است كه نهادينه شدن مردمسالاري و مشاركت واقعي، تنها با دگرديسي در مناسبات زيست سنتي شهروندان (تحول ذهني) و در پي آن فراهم شدن ساختارها و نهادها (تحول عيني) است كه ظرفيتهاي لازم براي تحقق مردمسالاري پديد مي آيد. رويدادهاي كنوني نشانه آغاز دگرگوني در ايستارهاي ذهني مردمان نسبت به شيوة زمامداري و به رسميت شناخته شدن حقوق شهروندي و مشاركت سياسي است. هدف اين نوشتار از يك سو بررسي عواملي است كه ديرزماني بازدارندة مردمسالاري در كشورهاي عربي خاورميانه بوده و از سوي ديگر و با توجه به رويدادهاي اخير در اين كشورها، شناخت عوامل پيشبرنده و
تقويت كننده مردمسالاري در اين منطقه در آينده است.
خلاصه ماشینی:
"از همینرو، در این پژوهش برآنیم که به این پرسشها پاسخ دهیم: تا چه اندازه میتوان به برقراری مردمسالاری در خاورمیانه امید داشت؟ برجستهترین موانع مشارکت سیاسی و عوامل پیشبرنده و تقویتکننده مردمسالاری و مشارکت سیاسی در این جوامع چیست؟ مراد از مردمسالاری در این پژوهش، نه نظام آرمانی به گستردهترین مفهوم بعنوان شیوة زندگی دموکراتیک در همة زمینهها، بلکه گونهای از نظامهای سیاسی موجود به معنای حداقلی و بعنوان شیوهای از حکومت یا «مدیریت سیاسی» است که در آن اقتدار سیاسی از راه رقابت و مشارکت در انتخابات و برپایه فعالیت احزاب سیاسی، از رأی و رضایت مردمان بعنوان سرچشمة اصلی مشروعیت سیاسی مایه میگیرد.
میتوان گفت که پیوندی مستقیم میان اقتدارگرایی در حوزه فردی و اقتدارگرایی در حوزه سیاسی یا حکومتمداری در کشورهای عربی خاورمیانه وجود دارد و این پیوند مستقیم، مصداق این ضربالمثل آلمانی است که میگوید اقتدارطلبان شخصیت دوچرخهسواری را دارند که از بالا تعظیم میکند و از پایین لگد میزند؛ یعنی دوست دارند دستور بدهند و اطاعت بیچون و چرا ببینند و این همان ویژگی اقتدارگرایی یا دگماتیسم در این جوامع است که آنرا در حوزههایی چون نظام سلسلهمراتبی خانواده، گروهها، روابط افراد و مهمتر از همه سیستم حکمرانی میتوان بهخوبی دید.
نیروهای پیشبرندة مردمسالاری و افزایش دهندة مشارکت سیاسی در کشورهای عربی خاورمیانه هرچند دولت در جوامع خاورمیانه، سالهای سال با سوار شدن بر موج رانتیریسم و بهرهگیری ایدئولوژیهای مانند ناسیونالیسم، بعثگرایی و سوسیالیسم نیازی به حضور بخشهای مستقل در پهنههای سیاسی و فرهنگی و اجتماعی نمیدید و بر بیشتر حوزهها چنگ انداخته بود، اما وزش طوفانی سهمگین و دهشناک درخت تنومند استبداد را که ریشهای به درازای تاریخ داشت، لرزاند و در مواردی آنرا از جا کند."