چکیده:
بحث قدم نفس جزئی از پیچیده ترین مسائل فلسفی است. صدرالمتألهین در برخی آثار
خود قائل به قدم نفس جزئی شده و در عین حال همواره به حدوث جسمانی نفس
تصریح نموده است. این دو اعتقاد ظاهراً ناسازگارند. این مقاله میکوشد نشان دهد که
مطابق مبانی عرفانی صدرا در نظریۀ وحدت شخصی وجود، اولاً اعتقاد به قدم نفس
جزئی امری موجه است و ثانیاً چنین قِدمی با حدوث جسمانی نفس منافات ندارد. بر
اساس این نظریه، همان طور که وجود حقیقتی واحد است، ظهور آن نیز واحد است و
این ظهور در عین وحدت، واجد سه مرتبۀ مجرد، نیمهمجرد، و مادی است و بر اساس
تشکیک در مظاهر، حقیقت انسانی در مرتبۀ عقلی و در مراتب مادون حاضر است.
حقیقت عقلی انسان در عالم برزخ محدود به لوازم ماده میشود و در عالم جسمانی
علاوه بر آنها، محدود به ماده و استعداد نیز میگردد. نفوس جزئی انسانها قبل از
تحقق در عالم ماده، در برزخ نزولی، به نحو مقداری و ذو ابعاد ظاهر بوده اند و سپس،
در عالم ماده به صورت جسمانی حادث شده اند.
The eternity of Al-Nafs al-Juziyah (finite self) is one of the most complicated philosophical issues. In some of his works، Mulla Sadra firmly pointed out the eternity of finite self; he similarly has specified the created-ness of the bodily soul; however، the former and the latter are apparently contradictory. The main objective of the present study is to indicate that according to the mystical foundations of Mulla Sadra in the theory of “the individual unity of existence”، firstly، the theory of the eternity of finite self is a reasonable matter، and secondly، there is no contradiction between such an eternity and created-ness of the bodily soul. According to this theory، as the existence is a united truth، its manifestation is a united truth too; besides، this manifestation possesses three levels: abstract، semi-abstract، and material. According to the gradation of manifestations، the human truth is present in both intellectual and in infra intellectual levels. The intellectual reality of man in purgatory (intermediate) world is accompanied with material requisites، while in the physical world، in addition to the material requisites، it is also accompanied with matter، itself، and dispositions.
خلاصه ماشینی:
"توضیح مطلب این که ، بر اساس نظریۀ وحدت شخصی وجود، حقیقت وجود در تمام مراتب عالم بعینه وجود دارد ولی به حد آن مرتبۀ محدود ظاهر می شود، چرا که در عرفان حضور غیر از ظهور است .
حال چگونه ممکن است که نفس جزئی هم تحقق قبل از بدن داشته باشد و هم جسمانیه الحدوث باشد؟ بر اساس مباحث مذکور می توان بیان کرد که نفس در مقام ذات که در مرتبۀ عقلانی است (به نحو کینونت جمعی ) و در مرتبۀ مثالی یا نیمه مجرد خود در عالم برزخ نزولی که عاری از ماده است (به نحو جزئی )، قدیم و در مقام فعل که همان مرتبۀ جسمانی است ، حادث می باشد.
بر طبق آنچه در این مقاله تبیین شد، حقیقت انسان در عالم برزخ می تواند به نحو جزئی تحقق داشته باشد ولی از آن جا که در تعریف مشهور نفس ، حیثیت تعلق و تدبیر به بدن عنصری لحاظ شده است ، لذا نمی توان به نفس مثالی ، نفس بما هی نفس اطلاق کرد، مطابق آنچه آوردیم ، حقیقت نفس در مرتبۀ برزخی تحقق دارد و نفس جزئی برزخی نسبت به مرتبۀ نفس متحد با بدن عنصری ، یک نوع علیت ایجادی دارد.
٤. بنابراین ، بر اساس نظریۀ تشکیک در مظاهر می توان چنین استنباط کرد که نفس مثالی انسان قبل از تحقق در دنیا (نفس در مرتبۀ خیال )، به نحو اجمالی ، تمام مراتب نباتی و حیوانی و انسانی را دارا می باشد ولی بعد از حدوث جسمانی نفس و حرکت اشتدادی نفس در مرتبۀ ماده ، این مراتب به نحو تفصیلی ظاهر می شوند."