چکیده:
نسبت نظریه های علوم اجتماعی و از آن جمله اقتصاد با مبانی فرهنگی و ارزشی ، از موضوع های بحث انگیز در فلسفة علوم اجتماعی بوده که در نظام آموزش عالی کشور نیز پس از پیروزی انقلاب اسلامی بسیار مورد توجه قرار گرفته است . در این مقاله ابتدا به بررسی اجمالی نقش ارزش های اخلاقی در علم اقتصاد و تحلیل صورت گرا از ساختار علم اقتصاد پرداخته می شود. سپس با معرفی روش اصل موضوعه سعی می شود با کاربست این روش ، حق معاش به عنوان یکی از حقوق اساسی انسان و اصل موضوعة اقتصاد اسلامی ، از مبانی جهان بینی اسلام استنتاج شود. سرانجام ، اجزا و جوانب حق معاش و نسبت آن با مفاهیم سطح معیشت و تفاوت افراد در رزق و روزی ، بر اساس تحلیلی از نظام جامعه از دیدگاه اسلام بررسی می شود.
خلاصه ماشینی:
"بنابر آنچه دربارة نقش ارزش های اخلاقی در علم اقتصاد و همچنـین روش اصـل موضوعی یاد شد، هنگامی که جامعه هایی برخوردار از جهان بینی های الهی یا مکاتب فکری و حتی فرهنگ های ملی مختلف ، با نظریه ها و نظـام هـای اقتصـادی متفـاوتی روبه رو می شوند، همواره این پرسش منطقا قابل طرح است که آیا فرض ها و اصـول موضوعة نظریه ها و نظام های اقتصـادی بـا مبـانی و اصـول ارزشـی پذیرفتـه شـدة جهان بینی ها و فرهنگ ها، سازگاری دارد یا خیر.
حاصل سخن این که معاش از دیدگاه اسلام بر دو رکن نیازهای تکوینی فردی ـ که با وابستگی ادامة حیات به تأمین آن ها مشخص می شود ـ و ضرورت های اجتماعی ــ کـه الزامات ناشی از روابط و شرایط عینی جامعه در راستای تحقق هدف است ــ اسـتوار است .
حال با توجه به نقشی که سطح معیشت جامعه در هر عصری در تعیین کم و کیـف تأمین حق معاش هر فردی دارد، ممکن است این پرسش به ذهن خطور کند که تفاوت برخورداری های مادی افراد حتی در دوران پیامبر گرامی اسلام (ص ) و ولایت حضرت امیر مؤمنان (ع ) چگونه قابل توجیه است .
حق معاش انسان حقی است که امکان بهره مندی هر فـرد از سـبد کـالایی مطـابق سطح معیشت همان عصر را فراهم مـی کنـد و سـطح معیشـت در حقیقـت شـاخص استاندارد زندگی است که بر اساس مجموعة امکانات و محدودیت های یک جامعه در راستای تأمین نیازهای فردی و ضرورت های اجتماعی ، مشخص می شود."