چکیده:
تغییرات ساخت و عملکرد نظام های شهری جریانی مداوم و پیوسته در فضا است . این تغییرات که بر سازمان دادن تولید و بازتولید اجتمایی برای پاسخ به منافع نیروهای مسلط استوار است ،در طول زمان الگوهای متفاوت ساختاری و کارکردی می - آفریند. در این مقاله کوشش شده با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از داده های اسنادی رابطه اقتصاد محلی، جریان مازاد و بازساخت نظام شهری در فضای ناحیه ای کرمان تحلیل شود. در آغاز و طی زمان طولانی تا اصلاحات ارضی، تملک مازاد به وسیله مالکان مبنای اشکال مختلف کنترل اجتماعی بر سازمان فضایی ناحیه بوده که سلطه ی شهر بزرگ ناحیه (کرمان )، شکل غالب بازتاب فضایی آن در شبکه شهری بوده است . پس از اصلاحات ارضی با شکل گیری دولت رانتی، اثربخشی مازاد ملی نفت در شکل گیری فضای ناحیه موثر بوده است . از دهه هفتاد دگرگونیهای شهری به وسیله تولید ساختارهای جدید شرایط جذب ، جریان و انباشت نابرابر مازاد در شبکه شهری را فراهم آورده و بدین سان به اشکال جدید ناموزونی در فضای ناحیه ای دامن زده است . بر این اساس ، استراتژی واقعی برای یکپارچگی ناحیه ای و بازساخت شبکه شهری و منطقه ای بر مبنای کاهش روابط سلطه جویانه مادرشهر ناحیه و دسترسی به فرصت های برابر رشد برای اعضاء شبکه می - بایست بر مدلی استوار باشد که از طریق آن ، تولید اشتغال متکی بر ظرفیت های درونی برای رشد اقتصادهای محلی در طیف پایین شبکه از یک سو و رشد برونگرای گره بزرگ شهری (کرمان ) در ادغام با چند گره قدیمی در حال توسعه (رفسنجان ، سیرجان ، جیرفت ، بم و زرند) از سوی دیگر فراهم آید. واضح است ، کارآیی این مدل بدون بازنگری و بازاندیشی در مناسبات ساختاری، مضامین و قوانین جاری در جریان سلطه جویانه مازاد ملی، مسئله پیچیده و دشواری خواهد بود.
Changes in spatial patterns and its structural and functional dynamics which is apparently obvious within physical links and relationships of cities and rural and urban network is fundamentally one of the outcomes of forces that contribute to the controlling process of actual mechanism of capital absorption, its flow, work forces, and population. Such forces play a significant role in excess flow and changes made in the structure of spatial system of regional network and its reconstruction, especially in urban networks. Results coming from changes in urban structures usually appear in form of physical development of structures and physical and functional changes which can cause alternative changes in the spatial structure of regional network system and urban network in terms of regional space and its peripheral relations. So, studying urban mechanisms can effectively help us in developing an efficient analytical framework or strategy of space reconstruction just in case that we try to study changes and understand forces and effective process on the construction and reconstruction of urban systems. This point of view can enable us to justify organization and reorganization of urban networks in regional space.
خلاصه ماشینی:
"این ناتوانی در بهینه - سازی و بازساخت نظام توزیع اندازه فضایی شبکه شهری، خود یکی از دلایل اصلی ناکارآمدی شهرهای کوچک در تعادل و توسعه منطقه ای و در نتیجه نقد ناکامی سیاست های اداری و تصمیم گیریهای سیاسی است که با اتکاء بر قدرت مداخله گرایانه سیاسی و مازاد ملی در اختیار آن ، راه حل برنامه ریزی فضایی برای ساخت و بازساخت نظام سکونتگاهی را در تغییر موقعیت و تبدیل نقاط روستایی به شهر برگزیده است .
بنابراین هدایت منابع ملی به فعالیت هایی که یکپارچگی منطقه ای را تضمین کند و امکان برقراری رابطه متنوعی با جهان بیرون فراهم آورد، ضروری است ؛ -برای آنکه برنامه ریزی شهری با موفقعیت همراه باشد باید بر اساس برنامه ها و پروژهای دقیقی سازماندهی شود که تولید اشتغال کند و قادر باشد به تدریج در ساختار اجتماعی و حرفه ای جمعیت فعال تعادلی میان فعالیت - های تولیدی و خدماتی پدید آورد؛ -بدون زیر سوال بردن روابط ساختاری و بازنگری در مناسبات سلطه که در مضامین و قوانین جریان مازاد ملی جاری است ، انباشت ثروت در انتهای دیگر طیف اجتماعی شبکه مسئله پیچیده و دشواری خواهد بود؛ -توان اقتصادی جامعه زمانی از زوال رو به رشد باز خواهد ایستاد که با اتکاء بر ظرفیت های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگ محلی جلوه های جدیدی از تصمیم سازی، تولید و اشتغال در اقتصادهای محلی و کوچک پشتیبانی شوند."