چکیده:
مسئله «ماهیت نفس حیوانی» از جمله مسائل مهجور و غریبی است که اندیشمندان مسلمان چندان به آن نپرداخته و به غور در این مسئله و نگارش نوشته مستقلی درباره آن تمایل نشان ندادهاند. با این حال، وجود اقوال و عقایدی برجسته در لابلای سخنان آن بزرگواران الهامبخش نوشتاری در این بحث است. تکلیفی که نوشتار حاضر بر ذمه گرفته، نخست، تفکیک نفس حیوانی [که مرتبهای از نفس انسان است] از نفس حیوان است و دوم، فرجامشناسی نفس حیوانی است. در تقریر گام دوم، نگارنده ناگزیر از بررسی قوه خیال و تجرد آن، عالم خیال و تحقق آن، تجرد نفوس حیوانی و اثبات اینهمانی شخصی است. لازم به تذکر است که در بررسی مطالب این نوشتار نظریات اندیشمندانی مانند ابنسینا و شیخ اشراق نیز مورد مداقه قرار میگیرد اما اوج سخن از آن صدرالمتالهین شیرازی است.
خلاصه ماشینی:
"حال، سخن در این است که وجود نفس در خزائن الهی قبل از عالم طبیعت بدین معنا نیست که نفس در آنجا به همین خصوصیت نفسانی عالم طبیعت موجود باشد بلکه ظهور نفس در عالم حس با ظهورش در عالم عقل نیز تفاوت دارد، چنانکه ملاصدرا مینویسد: «کینونت نفس در عالم عقل با کینونت آن در عالم طبیعت متفاوت است؛ در آنجا هیچگونه حجاب و مانعی از رسیدن به کمال عقلی نوعی خود ندارد اما کثیری از خیرات [مانند درک مقام توحید و تعلیم اسمای حسنی و اسم اعظم] وجود دارد که بدون هبوط نفوس به ابدان کسب نمیشود».
(1981، ج8، ص353-354) این تعبیرات عرفانی شاید رسایی بیشتری پیدا کند، اگر به توضیح علامه طباطبایی از موضوع مورد بحث نگریسته شود؛ وی ضمن اشاره به روایاتی که بر وجود نفس در عوالمی قبل از عالم ماده دلالت دارند، با بیانی نزدیک به سخن ملاصدرا، سخنانی دارد که در تفاوت نفس و روح راهگشاست، چراکه ایشان معتقد است روح از عالم بالاست و چون نزول یابد و در شیء حلول کند، وصف طبیعت به خود میگیرد.
(صدرالدین شیرازی، 1981، ج9، ص254؛ و نیز اشاره به دو گونه تفسیر از آیه تکویر:5) به حکم تجرد خیال، روز حشر روز رستاخیز این دو گروه نیز هست؛ مسئلۀ حشر حیوانات درخور واکاوی دیگری است اما خلاصۀ سخن صدرالمتألهین در وصف حشر نفوس انسانی به صور حیوانی به این است: انسان در بدو ورودش به عرشۀ خلقت، هیچ نبود (مریم:9)، درحالیکه قوۀ هر سه نشئه را به سبب وجود مشاعر حس، تخیل و تعقل در خود داشت."