چکیده:
یکی از تعریف های مشهور عدالت " دادن حق به صاحب حق " یا "قرار دادن اشیاء
در " مکانت مناسب " آن است . در اخلاق هم عدالت همانا " اعتدال " یا میانه روی است .
حقوقدانان اسلامی بی آنکه این تعاریف را در جایگاه خود مورد رد و تردید قرار دهند، در
عرصه فقه و حقوق تعریف ویژه ای را برگزیده و " عدالت فقهی" یا شریعت نامه ای را :
"مرتکب نشدن گناه کبیره و عدم اصرار بر گناهان صغیره" معرفی کرده اند. پرسش اصلی این است که دلایل اتخاذ و ارائه تعریف ویژه فقهی چیست و چه ضرورت هایی موجب ارائه این تعریف ویژه شده است؟ از سوی دیگر ملاک "کبیره" شمرده شدن گناه که موجب زوال و "سقوط عدالت" می شود، و در نتیجه باعث عدم اهلیت و صلاحیت شخص در عرصه های گوناگون زندگی فردی و حقوقی و داشتن مناصب اجتماعی و دینی می گردد، چیست؟ مناصب مهمی چو ن: مقام افتاء، ولایت، امامت و رهبری، قضا، شهادت، امامت جمعه و جماعت،وصایت و دیگر مناصب رسمی و حکومتی که شرط پای های آن ها عدالت و امانت است.
مقاله با اشاره به عظمت و منزلت برتر عدالت در فقه، به پرسش های یاد شده پاسخ
می دهد، و در ادامه رویکرد های گوناگون دانشوران فقه و حقوق اسلامی را، در مواجهه با کارگزاران حکومتی و "عمال ظلمه" دستهبندی و ارائه می کند.
خلاصه ماشینی:
"حقوقدانان اسلامی بی آنکه این تعاریف را در جایگاه خود مورد رد و تردید قرار دهند، در عرصه فقه و حقوق تعریف ویژه ای را برگزیده و «عدالت فقهی » یا شریعت نامه ای را: «مرتکب نشدن گناه کبیره و عدم اصرار بر گناهان صغیره » معرفی کرده اند.
پرسش اصلی این است که دلایل اتخاذ و ارائه تعریف ویژه فقهی چیست و چه ضرورت هایی موجب ارائه این تعریف ویژه شده است ؟ از سوی دیگر ملاک «کبیره » شمرده شدن گناه که موجب زوال و «سقوط عدالت » می شود، و در نتیجه باعث عدم اهلیت و صلاحیت شخص در عرصه های گوناگون زندگی فردی و حقوقی و داشتن مناصب اجتماعی و دینی می گردد، چیست ؟ مناصب مهمی چون : مقام افتاء، ولایت ، امامت و رهبری ، قضا، شهادت ، امامت جمعه و جماعت ، وصایت و دیگر مناصب رسمی و حکومتی که شرط پایه ای آن ها عدالت و امانت است .
بر همین اساس استاد مغنیه پس از بررسی های گسترده ، همان نظر «علامه طباطبایی »، صاحب تفسیر المیزان را تایید می کند، و پیچیدگی و صعوبت تعریف را از آن برمی گیرد و می گوید: «آنچه پس از تامل و ژرف کاوی در عرف و آیات و روایات و نظرات فقها برای ما حاصل شده این است که : عادل امین ملتزم به احکام دین است در عمل ، نه در نظر."