چکیده:
«استقراء» به عنوان روشی برای بهدست آوردن فرضیههای علمی و همچنین شیوهای در استدلال، ریشههایی تاریخی حتی در آثار فیلسوفان یونان باستان دارد. در مواجهه با مسالهی استقراء که هیوم مطرح کرد، برخی فیلسوفان به شکگرایی روی آوردند و برخی دیگر با ابتناء بر دیدگاههای معرفتی موجهسازانه درصدد دفاع از استقراء بهعنوان روشی علمی برای کسب معرفت برآمدند. دیوید میلر، به پیروی از پوپر همه اشکال پروژه موجهسازی معرفتی را شکست خورده میداند و معتقد است باید استقراء را بازنشسته کرد و خود را از اعتیاد به موجهسازی رهاند. در این مقاله به معرفی دیدگاه عقلانیت نقاد بهخصوص قرائت میلر دربارهی «مساله استقراء» پرداخته خواهد شد.
This paper mainly aims at providing a critical exposition of Critical Rationalism’s solution for the so-called “Problem of Induction”. The first section of the paper is dedicated to a historical overview of the development of induction, as both a method of logical inference and a method of scientific discovery. In the next section, it addresses the solution for the problem of induction, which was first proposed by Karl Popper and developed by David Miller. Some of the objections to Popper’s solution and the replies to them (as developed by Miller) are also discussed. Finally, the discussions in the earlier chapters will be evaluated and the dispute between the Critical Rationalists and their critics will be adjudicated.
خلاصه ماشینی:
"میلر این نکته را متذکر میشود که انتخاب فرآیند حدسی برای استنتاج فرضیه ها، مطابق هیچ قاعده ای صورت نمیپذیرد حتی میتوان به فرمول ها و صورت هایی کلی درباره ی جهان به عنوان نتایجی استقرایی اشاره کرد، ولی باید در نظر داشت که این صورت ها از طریق روند قضایا بر اساس شواهد به وجود نمیآیند، که اگر نگاهی دقیق داشته باشیم ، در مییابیم که در بیشتر موارد واقعی هیچ شاهدی توان حمایت از قضایای ١ حاصل از استقراء را ندارد.
به نظر میلر اگر منظور از این آراء این باشد که ابطال ها کاملا دل خواه هستند و در نتیجه راه برای تنظیم هر سیستم دل خواهی به عنوان علم تجربی هموار است ؛ در این صورت این دقیقا همان اعتراضی است که پوپر خود به عنوان یک حالت خاص به نظریه ی پروتکل جملات نویرات ٣ مطرح میکند، زیرا مطابق آن یک شخص اجازه دارد اگر یک جمله ٤ پروتکل ، ناراضی کننده بود، آن را حذف کند.
مسأله بر سر این است که آیا برای فرضیه ای که یک آزمون را از سر گذرانده است دلیلی وجود دارد که در تکرار آزمون هم از عهده ی آن برآید؟ از سوی دیگر شکست در یک آزمون دلیلی بر رد شدن آن در آینده ، فراهم میآورد؟ میلر یکی از انتقاد کلاسیک را در این زمینه از آیر٣ ذکر میکند که وی مینویسد: حتی اگر ابطال گرایی روش صحیحی از شیوه علمی باشد، مشکل استقراء را از بین نمیبرد."