چکیده:
در فیزیکالیسم و اقسام مختلف آن، غالبا تلاش بر تبیین علمی و فلسفی رابطهی ذهن-بدن بوده است، لیکن معضل اصلی، دو اصل علمی و پذیرفته شده در دیدگاه فیزیکالیسم است که عبارتند از کامل بودن جهان فیزیک و بسته بودن علّی فیزیک. کیم استدلال میکند که با این دو پیشفرض، مشکلاتی بر سر راه تبیین علّیت ذهنی در دیدگاههای فیزیکالیسم غیرتقلیلگرا پیش میآید. در این مقاله، رویکردهای مختلف مربوط به مسالهی ذهن-بدن، مطرح میشود و ایرادهای وارد شده از سوی کیم به آنها مورد بحث قرار میگیرد. این ایرادها شامل مشکلات مربوط به طرد علّی ذهن و نیز بیشتعین علّی میگردد. کیم استدلال میکند که ابتناء ذهن-بدن به عنوان موضوع مورد اتفاق اقسام مختلف فیزیکالیسم است. او استدلال میکند چنانچه ابتناء ذهن-بدن را به فرم حاضر و با پیشفرضهای دیدگاههای حال حاضر فیزیکالیستی بپذیریم، اقسام مختلف فیزیکالیسم ضدتقلیلگرایانه به شبهپدیدارگرایی افراطی منجر میشود.
In physicalism and its various types, it is often tried to explain the mind-body relationship scientifically and philosophically; but the main problem arises when two general and scientifically accepted principles, namely the completeness of physical world and the causal closure of physics, are considered along with the mental causation problem. In this paper, Kim's objections to non-reductive physicalism regarding mental causation problem will be discussed. These objections include casual exclusion and overdetermination of the mental. The former is the first problem with which, in Kim's sight, physicalism encounters. Kim also argues that mind-body supervenience is an accepted concept in all kinds of physicalism. Then he argues that non-reductive forms of physicalism, given that the mind-body supervenience is valid, lead to epiphenomenalism and even to its radical forms. He then argues that the same problem exists for physical realism. Moreover, Kim talks about various aspects of Anomalous Monism which had tried to solve the mental causation problem.
خلاصه ماشینی:
"سؤال فلسفی شاهزاده هم چنان باقی است : «چگونه ممکن است ذهن بتواند قدرت علی خود را در جهانی که اساسافیزیکی است اعمال کند؟» به تعبیر دقیق تر چگونه ممکن است اولاحالات ذهنی معلول حالات عینی (در جهان خارج ) شوند؟ ثانیابرخی حالات ذهنی، علت برخی کنش ها در حوزه فیزیک شوند؟ ثالثابرخی حالات ذهنی ، علت برخی دیگر از حالات ذهنی شوند؟ بطور کلی امروز این پرسش که چگونه ممکن است حالات ذهنی این نوع ویژگیها را داشته باشند و در وضعیت های مذکور بتوانند ۲ ایفای نقش کنند؟ مسأله علیت ذهنی نامیده می شود.
صرفنظر از این که این موضوع به این نتیجه ختم می شود که هر مورد از علیت ذهنی را باید به عنوان بیش تعین علی در نظر بگیریم ، این رویکرد دو مشکل به وجود میآورد؛ نخست اگر بخواهیم یک علت فیزیکی را جایگزینی برای هر علت ذهنی در نظر بگیریم ، بدان معنا است که علت های ذهنی را در هر موردی غیرضروری تلقی کرده ایم .
یک اشکال دیگر که بر مبنای استدلال گفته شده ، برای فیزیکالیسم به وجود میآید این است که : آیا استدلال مشابهی برای همه ویژگیهایی که بر ویژگیهای پایه فیزیکی مبتنی میشوند، ختم به این نمیشود که این ویژگیها شبه پدیده هستند و اثرات علی آنها نیز غیرقابل فهم است ؟ اگر بخواهیم استدلال مذکور را بپذیریم ، برای هر حوزه ی دیگری غیر از حوزه ی ذهن که رابطه ابتناء بین ویژگیهای آن و ویژگیهای فیزیکی وجود داشته باشد، می توان همین استدلال را اقامه کرد."