چکیده:
یکی از روشهای فقهای شیعه در مواجهه با روایات متعارض، حمل یکی از روایات بر تقیه بوده است، ولی ضوابط این حمل در طول دورههای مختلف تغییرات مهمی کرده است. از مهمترین این دورهها، دوره شیخ طوسی در قرن پنجم است که در دوره وی این حمل اولینبار رواج گسترده یافت و او روایات متعددی را حمل بر تقیه کرد، اما مبانی شیخ در اتخاذ این روش، در دورههای بعدی فقه شیعه تغییر مییافت و هر دسته از اصحاب، طبق مبانی خود رویکردهای متفاوتی را پیش میگرفتند؛ چنانکه در نهایت منجر به تغییر ماهوی حمل بر تقیه شد. آنچه شیخ عرضه کرده بود که صرفاً طریقی برای کشف واقع بود، تبدیل به ابزاری بدون تعهد به واقع گردید. همچنین به جهت روابط متقابل این مسئله با بعضی دیگر از مباحث فقهی و اصولی، این تغییرات نقش تأثیرگذاری در بعضی از تحولات فقه شیعه داشته است. بررسی آن زوایای پنهانی، چرایی رخدادن بعضی تغییرات را روشن خواهد کرد. این پژوهش به بررسی این استحاله و علل مؤثر در آن و همچنین آثار آن در بعضی حوزههای دیگر میپردازد.
خلاصه ماشینی:
با ظهور علامه حلی (726) که حجیت خبر واحد را در عین ورود به جزئیاتی درباره روات، اما بدون قیودی که شیخ و متأخرین لحاظ میکردند مانند قرینه یا عمل اصحاب، به طور مطلق اثبات کرد (حلی، 1380: ص228، ص235؛ همان، 1404: ص205 و 209؛ همان، 1425: ص345 و 437)، قول به حجیت خبر واحد که بعد از دو قرن دوباره محقق آن را مطرح ساخته بود، رایج گردید و بهتبع، در دیگر مسائل هم آثار مبانی و نظریات شیخ رواج دوباره پیدا کردند؛ از جمله این موارد، بحث حمل بر تقیه بود که علامه بهخصوص اعتقاد محکمی به آن داشت و بعد از دوران فترت آن در قرن ششم و بهخصوص هفتم، استفاده از آن را رواج دوبارهای بخشید؛ رویهای که از کتابهای متأخرتر علامه شروع شد و برخلاف کتاب های اول او مانند تذکره که کمتر ذکری از حمل بر تقیه آمده است و معدود مواردی هم که ذکر شدهاند، صرفا نقل قول از شیخ هستند، در کتابهای متأخرتر او مانند مختلف و منتهی، علاوه بر کثرت در استفاده از این حمل، علامه شروع به انفراد در این حمل نیز کرد؛ همانطور که وارد نقد حملهای شیخ نیز شد؛ امری که در مختلف که از آخرین کتابهای اوست، به اوج خود میرسد.