چکیده:
عدالت از کهنترین مفاهیمی است که بشر با آن آشنا است و در زندگی روزمرّۀ او بسآمد چشمگیری دارد و در نصوص دینی به عنوان یکی از مقاصد اولیه انبیای الاهی از آن یاد شده است. این مفهوم، مفهومی پیشادینی است؛ اما نباید فارغ از نگاه به جهان، انسان و سرانجام وی، به تفسیر آن پرداخت. چنانکه در تطبیق آن بر مصادیق و یافتن عینیتهای آن، وقتی در یک نظام دیده میشود، باید عناصر مؤثـر در آن را ـ که در آن نظـام حضـور دارند ـ در نظر داشت. در بخش نظر و نظریهپردازی و اندیشهورزی با مفهوم و مصداقشناسی عدالت، برخوردی بایسته نشده است؛ از این رو، لازم است کاراییهای آن در کشف حکم بازخوانی شود تا اجرای عدالت بر بنیان آن صورت پذیرد. عدالت در فقه به مثابۀ یک سند، قاعده و رویکرد، حضور مییابد و به مثابۀ یک گفتمان عام در اجرای احکام مکشوف باید تحقق یابد.
خلاصه ماشینی:
در بخش نظر و نظریهپردازی و اندیشهورزی با مفهوم و مصداقشناسی عدالت، برخوردی بایسته نشده است؛ از این رو، لازم است کاراییهای آن در کشف حکم بازخوانی شود تا اجرای عدالت بر بنیان آن صورت پذیرد.
مجموعه تعابیری که دربارۀ عدل در نصوص دینی آمده، بر آن دلالت دارد که این مهم، حقیقتی بنیادین است که نهتنها در عمل باید مطمح نظر باشد، بلکه باید در تمام ساحتهای فهم دین ـ از جمله کشف أحکام شرعی از سوی متکفلان استنباط حکم ـ مورد توجه باشد.
فرضیۀ این پژوهش عبارت است از اینکه عدالت در فقه به مثابۀ یک سند، قاعده و رویکرد، حضور مییابد و به مثابۀ یک گفتمان عام در اجرای احکام مکشوف باید تحقق یابد.
بر این بنیاد، لازم است متکفلان استنباط و احکام، به کارکردهای عدالت در فقه به عنوان سند، قاعده و رویکرد در کشف حکم توجه نمایند تا مسئولان اجرای احکام مکشوف، بتوانند بر اساس آن حرکت کنند و در این صورت است که عدالت به عنوان یک گفتمان مطرح میشود، فهم میگردد و عینیت مییابد.
عدالت به مثابه یک قاعده در کشف احکام در استنباط اول مراجعه به نصوص و متون دینی ثابت میکند که بسیاری از احکام در استنباط اول، چون رفتار متولیان قضا و کارگزاران نظام با مردم، از قانون «عدل و انصاف» سرچشمه میگیرد؛ هرچند این قاعده نیز خود مستند به نصوص ملفوظ یا درک عقل است.
به تعبیر دیگر، با اینکه عدالت، کارایی استقلالی در استنباط اول در فقه ندارد، مفاد برخی نصوص و إدراک عقل، عموما در قالب مصلحت یا عدالت تجسم مییابد و در این صورت است که عدالت به مثابۀ یک قاعده در کشف حکم به کار میآید.