چکیده:
مطلوبیت شرعى افزایش جمعیت مسلمین و تحقق آن به عنوان سیاست کلى نظام، تنها با تشکیل خانواده و ترغیب به فرزندآورى بیشتر است. دو دسته ادله شرعى، این فرضیه را اثبات مىکند: دسته اول، آیات و روایات مربوط به مسائل خانواده است; و دسته دوم، ادلهاى است که به امور دیگرى همچون بیان نعمتهاى دنیوى و وصف جامعه اسلامى به عزّتمدارى و مانند آن مىپردازند. ادعاى تلازم دائمى میان افزایش جمعیت و بروز نابسامانىها در حیات مادى و معنوى نسل جدید، هیچ دلیلى ندارد; ولى به هنگام بروز تزاحم، تلازم جزئى و اتفاقى نیز از طریق تشخیص اهم و مهم قابل طرح و بررسى است.
خلاصه ماشینی:
این موضوع به لحاظ اول یعنی مجرد افزایش جمعیت مسلمانان بماهوهو، میتواند در محل بحث داخل باشد و نباید تصور کرد که اثبات یا انکار مطلوبیت افزایش جمعیت، همواره به عروض عناوین خارجی ناظر است; چون طبع موضوع به گونهای نیست که رجحان شرعی آن روشن باشد و چهبسا گفته شود مجرد زیاد شدن آمار مسلمین چه مطلوبیتی دارد؟ در اینجا ادله دو طرف بحث باید به گونهای باشد که اثبات و انکار، متوجه یک نقطه باشد.
2. ادله اثبات فضیلت و اجر برای زن حامل بر زن عاقر روشن است که در غالب موارد، این فضیلت به لحاظ ختم شدن حمل به تولد و اضافه شدن فردی به جمعیت مسلمین است، بدون آنکه سخن از جنسیت فرزند یا میزان هوش و استعداد در خانواده یا وضعیت مالی و اقتصادی پدر و مادر و شرایط اجتماعی آنان باشد.
پس حاکم اسلامی میتواند در مقطعی، مصلحت تأمین رفاه را بر مصلحت تکثیر جمعیت ترجیح دهد و سیاست تنظیم خانواده را در پیش بگیرد، چنانکه افراد برای ازدواج و خانوادهها برای فرزندآوری میتوانند شرایط ویژه خود را لحاظ کنند; ولی بروز تزاحم میان مصلحت افزایش نسبی یا مطلق جمعیت و مصلحتهای دیگر، به نظر ما فرضی غیرواقعی در غالب موارد است; چون به وجود تلازم میان تکثیر جمعیت و بروز مفاسد و محذورات اجتماعی ناظر است که دلیلی بر آن نداریم، مگر در مواردی نادر.