چکیده:
ادبیات تطبیقی شاخه ای است از نقد ادبی که به بررسی روابط فرهنگی و ادبی میان ملت ها می پردازد. از این رو بررسی شباهت ها ی محتوایی و ساختاری میان آثار نویسندگان برخاسته از فرهنگ ها ی گوناگون شاخه ای از پژوهش های تطبیقی است، که همواره مورد توجه پژوهشگران بوده است. در این گفتار برآنیم تا به پژوهشی در این زمینه با نگاهی به آثار ویکتور هوگو و شاپور قریب بپردازیم. هوگو، در رمان مردی که می خندد می کوشد تا به روایت سرنوشت سیاه پسرکی زشت رو که همواره خنده ی موحشی بر چهره دارد، بپردازد. قریب، نویسنده ی معاصر ایرانی، نیز در داستان عذرا لندوکه به حکایت تیره روزی دخترکی زشت رو می پردازد. دو داستان تصویری است از زندگی انسان هایی که صورتی زشت اما سیرتی زیبا دارند. میان این دو اثر ، از نظر مضامین،گره خوردگی حوادث و شخصیت ها مشابهت هایی وجود دارد. در این جستار برآنیم تا با استفاده از ابزار های تطبیق و مقایسه به تحلیل تطبیقی محتوا و ساختار در دو اثر و نیز به مشخص کردن میزان و علت همانندی ها در دو جامعه متفاوت شرقی و غربی بپردازیم .
خلاصه ماشینی:
"در واقع با بررسـی و مقایسه این دو اثر خواهیم دید که آیا در دو جامعه کاملا متفاوت شـرقی و غربی، روال داسـتان و حوادث آن کاملا مشابه اسـت ؟ آیا هنگاهی که شخصیت های دو داستان در شرایطی یکسان قرار می گیرند، همانند هم می اندیشند و عمل می کنند؟ برای پاسخ به این سوال ، لازم است که دو اثر را از لحا شباهت های محتوایی و ساختاری بررسی و مفاهیم مشترک را مشخص کنیم .
از لحا محتوا و سـاختار قرابت هایی میان رمان مردی که می خندد و داستان عذرا لندوکه به چشم می خوردکه با توجه به مفهوم ادبیات تطبیقی، بررسی و مطالعه ی شباهت ها و تفاوت های محتوایی و ســاختاری این دو اثر می تواند در زمره پژوهش های تطبیقی قرار گیرد.
(خردمندان ،١٣٩١،١١) در کشـمکش های بیرونی، حوادث پیرامون افراد انسانی و غیرانسانی به صـورت فیزیکی روی می دهد و شامل درگیری میان انسان با همنوع خودی و غیرخودی است (شمعی،١٣٨٩ ،٨٥) درگیری های سـیاسـی و اجتماعی گوینپلین برای باز پس گرفتن حقوق و هویت از دسـت رفته ی خود و نیز خصـومت های سیاستمداران با او، از مهم ترین کمشکش های بیرونی رمان مردی که می خندد اسـت .
در عذرا لندوکه همچنان گفتگوهای کوتاه به چشم می خورد؛ حال آنکه این گفتگوها بازتاب عقاید و اندیشه های شخصیت هایی هستند که زبانی عامیانه دارند.
٦. نتیجه گیری رمان مردی که می خندد و داســتان عذرا لندوکه از منظرهای مختلف محتوایی و ســاختاری مانند شـخصیت پردازی، مضمون ، موضوع و پیرنگ شباهت هایی با یکدیگر دارند."