چکیده:
کشور اوکراین در سیاست خارجی روسیه از جایگاه مهمی برخوردار است. موقعیت ژئوپلیتیک خاص اوکراین و وجود اشتراکاتی در فرهنگ و تاریخ، اهمیت این جایگاه را برجستهتر کرده است. به نحوی که اوکراین می تواند با اتخاذ سیاست های منعطف و عمل گرایانه از این موقعیت به عنوان فرصتی برای تامین منافع ملی استفاده نماید. سوال مقاله این است که بحران های سیاسی در اوکراین تا چه حد متاثر از سیاست خارجی این کشور در قبال روسیه و غرب بوده است؟ مفروض نیز چنین است که اتخاذ سیاست خارجی یک جانبهگرایانه به نفع غرب، منجر به بروز بحرانهای متعدد در این کشور شده و منافع ملی و تمامیت ارضی این کشور را به مخاطره انداخته است، همچنان که در جنگ داخلی اخیر نیز مشاهده شد. تحولاتی که از اواخر سال 2013 در اوکراین آغاز شد بار دیگر صبغه ای غربگرایانه و ضد روسی داشت. نتیجه آن جنگ داخلی، تجزیه بخش هایی از کشور و تبدیل اوکراین به عرصه رقابتهای روسیه و غرب بوده است.
خلاصه ماشینی:
"حوادث اوکراین نشان دهنده آن است که غرب در سیاست خارجی اوکراین جایگاه با اهمیتی دارد و این مسئله ایـی اسـت کـه همـواره روسیه و اوکراین را در تقابل با یکدیگر قرار داده است ؛ اما با توجه به اینکه سیاست خـارجی ، حاصل تلفیق دو عامل فرصت و محدودیت است و تنهـا بـا اتخـاذ سیاسـت هـایی متعـادل و برآمده از تلفیق منافع گروه های مختلف در یک کشور می تـوان بـه کـسب حـداکثری منـافع ملی در عرصه خارجی امیدوار بود، اوکراین نیز نمی تواند نسبت به خواسته ها و منـافع گـروه - های طرفدار روسیه در کشور بی تفاوت باشد و نقش محدودکننده روسیه در حرکت به سمت نهادهای یوروآتلانتیکی را نادیده انگـارد.
بنابراین سوال اصلی این مقاله چنـین اسـت کـه چـرا اوکـراین پـس از اسـتقلال بـا چالش ها و بحران هایی نظیر بحران ٢٠١٤ مواجه بوده است ؟ و این بحران هـا تـا چـه حـد از سیاست های نامناسب و غیرمنعطف این کشور در سیاست خارجی خود تأثیر پذیرفته اسـت ؟ مفروض مقاله چنین است که به رغم وجود زمینه های مناسـب برقـراری روابـط نزدیـک میان اوکراین و روس یه ؛ عدم اتخاذ سیاست هایی منطبق بـا واقعیـات از سـوی اوکـراین در مورد رابطه با روسیه و غرب ، زمینه ساز شکل گیری بحران هایی متعـدد در ایـن کـشور نظیـر انقلاب رنگی و بحران ٢٠١٤ شده است .
عکس العمل روسیه به بحران اوکراین که نشان دهنده اهمیت استراتژیک اوکراین بـرای این کشور است ، باعث بروز بحران در روابط شرق و غرب این کشور گردید و نتیجه آن ، افـزایش اختلاف میـان روسـیه سرسـخت (کـه بـا مالکیـت بـر شـرق اوکـراین رضـایت پیـدا کـرده ) و دیپلمات های اتحادیه اروپا و آمریکا است کـه بـه اقـدامات فزاینـده امـا ناکارآمـدی از ابزارهـای اقتـصادی متوسـل مـی شـوند (2014:13,Goldthau and Boersma)."