خلاصه ماشینی:
"فلسفهای که به حقیقت و عدالت ـ خارج از گرایشات عامه ـ اذعان داشته باشد؟ در این باب کافی نیست که بگوییم «از روش مخالفت، باید تنها در شرایط استثنایی و آن هم به عنوان آخرین شیوه استفاده کرد»،(20) بلکه باید توضیح دهیم که حالتهای استثنایی چگونه بروز میکند و چگونه تشخیص داده میشود؟ یعنی چرا و چگونه «در برابر اکثریت» باید مقاومت کرد؟ و چرا در دموکراسی استناد به «وجدان فردی» برای «نقض قانون» توجیهپذیر است؟ تمرد در نظریه حق الهی در صورتی که مشروعیت حکومت مستند به اذن الهی بوده و از حاکمیت الهی سرچشمه گیرد، تمرد و عصیان در برابر حکومت، چه حکمی دارد؟ برخی از کتاب مقدس چنین برداشت کردهاند که شورش، هرگز و هیچ گاه نمیتواند موجه باشد، زیرا به هر حال حکمران به مشیت الهی، قدرت را به دست گرفته است.
(88) ولی آیا واقعا دیدگاه فیض در فقه شیعه، «استثناء» تلقی میشود؟ او در این زمینه از فقهای دیگر فاصله گرفته است؟ و یا سخن او و حتی مستندات و استدلالهایش، از گذشته معمولا مقبول فقهای شیعه بوده، هر چند که وی به لحاظ درگیر شدن با غزالی، با صراحت بیشتری مسأله را مطرح کرده است؟ آراء فقهی امامیه نشان میدهد که آنان «تغلب» را ملاک مشروعیت سلطان ندانسته، و به سلاطین در عصر غیبت به دیده غاصب و ظالم نظر میافکندهاند و «همکاری با سلطان جائر» را حرام دانسته و شیعه را شدیدا از آن برحذر میداشتند، در عین حال آنان در باب امر به معروف و نهی از منکر، با قرار دادن شرط «عدم خطر مالی و جانی» از هر گونه اقدام مخاطرهآمیز در برابر سلاطین جور و فرمانروایان ستمگر، جلوگیری کردهاند!"