چکیده:
معنا و هدف زندگی، یکی از پرسش های اساسی است که در طول تاریخ حیات انسان مطرح بوده است. انسان در مقابل بزرگترین پرسش زندگی، که همان فلسفه و هدف زندگی است، پیوسته به دنبال پاسخی منطقی و قانع کننده است. در مقام پاسخ، فیلسوفان درباره معنا و نیز هدف زندگی، تبیین و تفسیرهای گوناگونی ارائه داده اند. برخی از این تفسیرها مادی گرایانه و برخی، پنداری و خیالی است و گروهی از فلاسفه، زندگی را پوچ و بی معنا می دانند. در مقابل، دسته ای از فیلسوفان، معنای زندگی را در خداباوری و بندگی می جویند و تحقق آن را در مقام عمل به بندگی می دانند. در این مقاله برآنیم تا معنای معناداری زندگی را از نظر اسلام تبیین کنیم و مبنای تفکر پوچی را که از سوی برخی از متفکران غربی ارائه شده است، نقد و هدف مندی جهان و معناداری زندگی انسان را از منظر هستی شناسی اثبات نماییم. هدف در این تحقیق اثبات معناداری زندگی و نقد تفکر پوچی است.
The question of the meaning and purpose of life has been an important topic throughout human history. Man has always been in search of a logical answer to the question of philosophy and purpose of life، being the biggest question of his life. To answer the question، philosophers have، however، put forth different interpretations of the meaning and purpose of life. Some of these interpretations are materialistic whereas others are illusionary. Some philosophers are however nihilists، rejecting thus all things as meaningless. On the other hand، some philosophers believe that it is the belief in God that gives meaning to life، the belief that is practically realized through servitude to God. The present article aims at explaining meaningful life from the Islamic point of view. It meanwhile repudiates nihilistic principles presented by some Western philosophers and proves ontologically that life has a purpose and is thus meaningful. It proves thus that life is meaningful and nihilism is false.
خلاصه ماشینی:
"اساسی ترین پرسش درباره زندگی این است که : آیا زندگی معنادار است یا بی معناست و با مرگ همه چیـز تمـام می شود؟ و اگر معنادار است ، معنا و هدف زندگی چیست و راه رسیدن بـه آن کـدام اسـت ؟ ضرورت و اهمیت این موضوع از آن نظر است اگر انسان به معنـای زنـدگی توجـه نکنـد و هدف زندگی را نشناسد، نمی تواند رفتارهای اعتقادی و عملی خویش را بر اساس الگوهـای برگرفته از واقعیت های هستی سامان دهد و در نتیجه ، باید شاهد ازدست رفتن سرمایه حیـات خود باشد.
خاستگاه بحث معناداری زندگی هرچند پرسش از معنای زندگی ، تاریخی به قدمت حیات بشـر دارد و انسـان همـواره در عمق وجود خویش این را از خود می پرسیده است کـه : از کجـا آمـده اسـت ؟ چـرا بایـد زندگی کند؟ معنا و هدف زندگی چیست ؟ سـرانجام زنـدگی کـدام اسـت ؟ لـیکن بحـث معناداری زندگی ، در برابر پوچی زندگی ، به یک معنا بحثی جدید و مشـکل امـروز بشـر تلقی می شود که زمینه طرح آن به قرن هفدهم و آغاز شکوفایی علـوم تجربـی در غـرب برمی گردد؛ همان دوره که دانشمندان علوم تجربی از تبیین فلسـفه خلقـت و علـل غـایی آفرینش رویگردان شدند و تمام همت و تلاش خود را در جهت پیش بینی ، ضبط ، کنتـرل و مهار رویدادها صرف کردند."