چکیده:
از منظر نگارنده، تحمیل مفهوم ژئوپلیتیک بر مقوله معرفتی و عقیدتی شیعه از ابتکارات و بدعت های کتاب ژئوپلیتیک شیعه، نوشته فرانسوا توال است. وی کوشیده است مفاهیم قدیمی تر اسلام ایرانی و اسلام عربی را در دایره ای محدود تر بر شیعه گری ایرانی و شیعه گری عربی تطبیق دهد. هدف اصلی او در این کتاب آن است تا ژئوپلیتیک شیعه را با هارتلند (مرکزیت) ایران ترسیم کند. نویسنده برای رسیدن بدین مقصود، بسیاری از واقعیت های جوامع شیعی را نادیده گرفته و خبط و خطاهای وی در گزارش دهی از تاریخ تشیع و شیعیان نیز کاملا مشهود است.
خلاصه ماشینی:
"(مجموعه مقالات ، ۱۹۸۴م ، ص ۳۶) این تعریـف بـه خـوبی از خلـط معنـای ژئوپلیتیـک و جغرافیای سیاسی حکایت می کند و مؤید نظری است که بررسی وضعیت شـیعیان در کشورهای مختلف را مربوط به جغرافیای سیاسی می داند و حتی در نظر گرفتن ایران به عنوان یک هارتلند، باعث معنابخشی به آن نمی شود؛ چراکه ایـران بـه مثابـه یـک کشور، در سیاست بین المللی اش تنها به علایق مـذهبی خـود توجـه نـدارد؛ بلکـه در روابـط بـین الملـل بـه مجموعـه ای از منـافع اقتصـادی ، سیاسـی و فرهنگـی خـویش می اندیشد.
اگر این مسئله پذیرفته شود که ژئوپلیتیک شیعه ، به معنای طرح شیعه بـه مثابـه یک عامل ژئوپلیتیکی نیست ، بلکه شناخت زمینة ژئوپلیتیک آن ، یـا بـه بیـان دیگـر نقش آفرینی و بازیگری شیعه در صحنة بین الملل مورد نظر است ، باید گفـت کـاربرد واژة ژئوپلیتیک، برای کشورها و مجموعه هایی که دارای اقتـدار و قـدرت انـد، ماننـد آمریکا، روسیه ، اسرائیل و دیگر کشورها، یـا بلـوک غـرب و شـرق درسـت بـه نظـر می رسد؛ چراکه هدف آنها تأمین منافع ملـی یـا منطقـه ای و امنیتـی اسـت ؛ ولـی در خصوص شیعه که جریانی دینی و نه لزوما سیاسـی اسـت و فـی نفسـه دارای قـدرت نیست ، نوآوری به شمار می آید.
روحانیت شیعه روحانیت شیعه در دیدگاه توال از دو جنبه اهمیت دارد: نخست اینکه آیا جوامع شیعی دارای روحانیت سازمان یافته و منسجم اند یا خیر؟ دوم آنکه وابستگی جوامع و اقلیت هـای شـیعی بـه روحانیـت ایـران یـا آنچـه او ایرانی گری می خواند، چگونه است ؟ توال در تحلیلی مبهم ، تمایز اصلی بین شیعیان دوازده امامی را در آن می داند کـه برخی از آنها دارای روحانیتی سازمان یافته اند، مانند ایران ، آذربایجـان و عـراق ؛ و در برخی دیگر از این پیروان ، روحانیت نقش کمتری در جوانب زندگی آنان دارد."