چکیده:
فمنیسم جریان واحدی نیست، بلکه به نسبت خاستگاههای فلسفی متفاوت، به
شاخههای مختلفی تقسیم میشود. فمنیستهای پست مدرن بر اساس رویکرد
فلسفی خاصی که به هویت زن و مرد دارند، برای این دو جنس، ذهن، زبان، دانش،
جهان و جهانبینی متفاوتی قایلند. بر همین اساس، معتقدند تفکیک محیطهای
زنانه و مردانه سبب پیشرفت زنان خواهد شد؛ ولی نظریه اخلاقی اسلام درباره عدم
اختلاط محیطهای مردانه و زنانه دارای مبانی و خاستگاههایی متفاوت است. در
مبانی دینی اسلامی، امنیت و عفاف و مشارکت مردان و زنان در عین رعایت حریم
محیطها، دارای بنیادهای فلسفی خاصی است. نوشتار حاضر این نظریه را در
تطابق مبانی اسلام و فمنیسم فرامدرن (جدید) به چالش میکشاند.
خلاصه ماشینی:
این اصل در نظام ارزشی ـ که با پشتوانه این خاستگاههای فلسفی اداره میشود ـ به روابط آزاد جنسی و آزادی علی الاطلاق فرد حکم میکند و آزادی را فقط در محدودهای که با سایر گزارههای نظام جهانبینی ایشان ناسازگار باشد، محدود مینماید؛ بنابراین در دیدگاه فمنیستهای لیبرال، سوسیال، مارکسیسم و سکولار، انفکاک و یا اختلاط محیطهای مردانه برای رعایت اخلاقیات و یا در نظر گرفتن مراتب عفاف نمیباشد، بلکه هر جا که منافع زن را در اختلاط محیطهای زنانه و مردانه ببینند، به آن رأی میدهند و هر جا که اهداف فمنیستی خود را با این اختلاط در خطر ببینند، به خلاف آن نظر میدهند.
ایشان میپندارند اگر زن در مجموعهای رشد کند که مدیریت علمی و اجرایی و تمام عناصر آن مجموعه از مجرای فکر زنانه تنظیم شده باشد، موفقتر خواهد بود و در رقابت با مردان پیروزی بیشتری به دست خواهد آورد؛ ولی خاستگاههای فلسفی فکر دینی به گونهای است که ضمن توجه دادن به وظایف و ویژگیهای خاص و لطافتهای مربوط به جسم و روح زن، او را در ورای حجاب و با حفظ عفاف در تعامل و مشارکت با مردان قرار میدهد.
وقتی که «ظرف علم که نفس ناطقه انسانی است، از جنس موجودات طبیعی یا مادی نیست» (حسنزاده آملی، 1372، ص 249)، پس هرگز بین معرفت زنانه و مردانه تفاوت کیفی وجود ندارد؛ بنابراین مسئله انفکاک محیطهای زنانه از مردانه، آنگونه که فمنیستهای فرامدرن آن را تفسیر میکنند، با مبانی فلسفی فکر اسلامی سازگار نیست.
در هر حال، آنچه مسلم است اینکه روبناها و بنیادها در مکتب اسلام با یکدیگر سازگاری دارند و اگر در یک نظریه اجتماعی سخن از انفکاک و اختلاط محیطهای زنانه و مردانه به میان میآید، در بنیادهایی فکر فلسفی نیز چشماندازها با این فکر همسو و همراه است.