چکیده:
جنبش بابیت که در ربع اول قرن سیزدهم هجری در ایران به پا خاست، بر مبنای ادعای ظهور حضرت ولیعصر (شکل گرفت. به ادعای بابیت و بهائیت، علیمحمد باب همان موعودی است که اسلام بیش از هزار سال پیش، نوید قیام و ظهور وی را به مشتاقان ظهور داده است و در مجموعه روایات و معارف اسلامی و شیعی، بشاراتی وجود دارد که ظهور وی را پیشگویی کرده است. بهائیت، روایاتی را که در تایید و اثبات ادعای ظهور باب بدان تمسک میشود، در مجموعههایی گرد آورده است. کتاب «فرائد»، نوشته ابوالفضل گلپایگانی یکی از مهمترین آن مجموعهها به شمار میآید. این نوشتار با روش توصیفی تحلیلی، نحوه تمسک بهائیت به روایات ادعایی پیشگویی ظهور باب را بررسی کرده است. حاصل بررسیهای تفصیلی، شناخت شاخصههای ترفند بهائیت در سوء استفاده از روایات پیشگویی ظهور است. ازجمله شاخصهها میتوان به تطبیقهای ناروا، جعل، تحریف، عوامفریبی، تناقضگویی و عدم رعایت قواعد علمی در بحث اشاره نمود.
Babbi movement that arose in the first quarter of the thirteenth century AH in Iran، on the basis of the claim that was the emergence of Babb as the Imam of the Time - Mahdi. Baha'i traditions that verify and prove the appearance of it gathered in collections. The book "Faraed" by A. Gulpaigani is considered as one of their references. This paper is using a descriptive-analytic method to predict the appearance of Mahdi and adherence to the Baha'i faith traditions where the claim is investigated. Detailed findings of the analysis، unveils the indicators of the Baha'i deception in the abuse of prophecy narratives related to emergence. This includes matching characteristics that can be false، deceptive، pretentious، populist، and also inconsistent with the knowledge and the principles mentioned in the discussion.
خلاصه ماشینی:
"کتمان تطبیق أدله بر حضرت مهدی( شمار بسیاری از دلایل بهائیت در اثبات مدعای باب، قابل تطبیق با ادعای مذهب حقه اثنیعشریه است؛ برای مثال در روایت ابو لبید که ظهور قائم اهلبیت( هنگام انقضای «المر» دانسته شده است؛ و با توجه به اینکه عدد ابجدی «المر» 271 است و طبق مبنای علامه مجلسی که شیوع امر پیامبر( را بعد از دو سال از دعوت دانسته است، با کسر 11 سال، عدد 260 حاصل میشود و این عدد دقیقا مطابق با سال غیبت حضرت حجت( میشود.
گاهی دستبرد زیرکانه بهائیت به روایت، در نحوه ترجمه و استشهاد به روایت روشن میشود؛ مانند تعبیر «اقرب الی عهد اللبن» (کلینی، 1407: ج1، 536) که افعل تفضیل است و باید به نزدیکتر معنا شود؛ اما گلپایگانی هنگام تطبیق این روایت بر باب، آن را بدون افعل تفضیل تطبیق میدهد و میگوید: «قائم در عین شباب و ریعان جوانی و قرب عهد به شیرخوارگی ظهور فرماید» (گلپایگانی، 2001: 58) در حالی که طبق بیان روایت، سن امام قائم( از چهل و پنج سال کمتر است و نسبت به امام به عهد شیرخوارگی نزدیکتر است؛ یعنی ولو اینکه یک سال از این سن کمتر باشد، نزدیکتر بودن صادق است؛ نه آنچه گلپایگانی گفته که به عهد شیر نزدیک است تا بر باب بیست و پنج ساله صادق باشد."