چکیده:
در نگاه برخی ادیان، کشتار جمعی و فراگیر از مقدمات ظهور منجی به شمار میرود. چنین رخدادی پیش از ظهور مسیح(، در قسمتهای مختلف عهدین، بهویژه مکاشفه یوحنا در عهد جدید، پیشگویی شده است. برخی گروههای مسیحی (کاتولیکها و ارتدوکسها)، از فقرات عهدینی مربوط به این پیشگویی، تفسیر روحانی و غیرتحتاللفظی دارند و اساسا مخالف کشتار جمعیاند و برخی دیگر (پروتستان پیوریتان)، تفسیر عینی و تحتاللفظی دارند و بر این باورند که رنج عظیم کشتار گسترده، بخشی از طرح آسمانی برای فراهم آمدن بازگشت دوباره مسیح است. از این رو، دعا و تلاش برای رخ دادن و تسریع در این نبرد همهجانبه و منع صلح را در دستور کار دارند. نوشتار حاضر با رویکردی تحلیلی، این موضوع را بررسی میکند. تحقیق نشان میدهد، هرچند عهدین از وقوع کشتار جمعی پیش از ظهور مسیح( خبر میدهند، این اما اندیشه که فراهم کردن مقدمات وقوع این نبرد، تکلیف فردی یا گروهی باشد، با فقرات عهدین سازگار نیست.
For some religions، mass destruction and extensive killing is predicted as a precursor of the coming of promised Savior. The advent of such events is predicted in different parts of the Bible، especially Revelations and in the New Testament. Catholics and Orthodox are among the sects of Christianity that have a spiritual and non-literal interpretation of such predictions and openly disagree with mass destruction and killing. However، some protestant groups such as Puritans have an objective and literal interpretation of these predictions. They believe the massive destruction and suffering is inevitable and disagree with the attempts for global peace as futile and have considered such events as a part of the divine plan for the provision of the return of Christ. This paper uses an analytical method، to review and assess the above issue. And found out that most previous studies show that although the occurrence of mass destruction before the Messiah is reported in the Bible، the idea that the preparation of this battle might be a task of individual or group assignment is not compatible with Bible passages.
خلاصه ماشینی:
"برخی مکاتب مسیحی با استناد به فقراتی از کتاب مقدس، مانند حزقیال، اشعیا، دانیال، زکریا و مکاشفه یوحنا بر این باورند که در دوره آخرالزمان هستیم و خداوند از ازل مقرر کرده است که مردمان این نسل به جای تلاش برای صلح، باید طالب جنگ و خونریزی باشند، تا زمینه ظهور مجدد مسیح و حکمرانی هزارساله او در زمین فراهم شود (هالسل، 1384: 50-69).
در واقع، درباره این مسئله، تفسیر واحدی در مسیحیت وجود ندارد، از این رو به مهمترین تفسیرها خواهیم پرداخت: تفاسیر مهم مسیحی درباره کشتارهای جمعی پیش از ظهور در طول تاریخ مسیحیت، برای تبیین فقرات عهدینی مربوط به وقایع آخرالزمان، بهطور عام و کشتار جمعی، بهطور خاص، چهار رویکرد تفسیری وجود داشته است، که منشأ اصلی این تفاوت تفسیری، تصویرهای مبهم، متفاوت و بعضا ناهمگونی است که کتاب مقدس از وقایع آخرالزمان ارائه داده است (آگوستین، 1391: 920).
بدین ترتیب، امر رویارویی نمادین و تمثیلی در مکاشفه، مبین ستیز همیشگی نیروهای شر علیه نیروهای خیر _ مشخصا مسیح و یارانش _ است (کلباسی، 1388: 108)؛ یا طومار و گشودنش، نشاندهنده ارتباط خدا با بشریت است، که در چرخه جنگ، شهادت و داوری دیده میشود، که بارها و بارها در طول تاریخ تکرار میشود؛ یا جانور و شهر بابل، نشاندهنده انواع بیعدالتیهای اجتماعی است (که شامل هر فاسد و یا حتی تمام حکومتهای دنیوی میشود)؛ یا خلق مجدد زمین و استقرار ملکوت آسمان، به عنوان اصلاح کلی جامعه بررسی میشوند (گرگ، 1997: 83)؛ یا بسته شدن شیطان به مدت هزار سال، عملی است که بهطور مداوم در حال انجام است و خداوند شیطان را در «تمام مدت این جهان» از گمراه کردن کلیسا ناتوان ساخته یا اجازه این کار را به او نداده است (تیسن، بیتا: 341؛ آگوستین، 1391: 926- 929)."