چکیده:
تأثیر مذهب تشیع و آموزههای آن بر الگوی خانواده در ایران معاصر، از چند جنبه قابل
بررسی است. از مهمترین این جنبهها، میتوان به رواج الگوی خانواده «هستهای» به
موازات تثبیت نسبی جایگاه خویشاوندی، فراهمسازی بستر مناسب برای انطباق یافتن
قانون کشور با تغییرات معطوف به افزایش اختیارات زنان و کاهش اقتدار مردان،
پذیرش عمومی سیاستهای کنترل موالید به استناد اصل فقهی «ضرورت»، پایین بودن
میزان فرزندان نامشروع، رواج نسبی فرزندخواندگی بدون اعمال آثار حقوقی آن و قبح
عمومی «طلاق» اشاره کرد.
خلاصه ماشینی:
"از مهمترین این جنبهها، میتوان به رواج الگوی خانواده «هستهای» به موازات تثبیت نسبی جایگاه خویشاوندی، فراهمسازی بستر مناسب برای انطباق یافتن قانون کشور با تغییرات معطوف به افزایش اختیارات زنان و کاهش اقتدار مردان، پذیرش عمومی سیاستهای کنترل موالید به استناد اصل فقهی «ضرورت»، پایین بودن میزان فرزندان نامشروع، رواج نسبی فرزندخواندگی بدون اعمال آثار حقوقی آن و قبح عمومی «طلاق» اشاره کرد.
3. تنظیم خانواده مسئله «کنترل موالید» در نوشتههای فیلسوفان اجتماعی از دیرباز مورد توجه بوده است، اما به سبب تغییرات ناشی از انقلاب علمی و صنعتی در مغرب زمین و همزمان با رشد بیسابقه جمعیت در اثر کاهش مرگ و میر و نیز گسترش وسایل ضدبارداری، این موضوع وارد مرحله جدیدی شد و با طرح جدی آن در قرن بیستم، کشورهای گوناگون جهان به تدریج، سیاستهای کنترل جمعیت، به ویژه سیاست تنظیم خانواده، را به اجرا درآوردند.
ثالثا، اسلام با برخی جرح و تعدیلها در قاعده اولیه طلاق، کوشیده است از یکجانبهگرایی به نفع مردان، که در بسیاری از موارد منجر به تضییع حقوق زنان میگردد، جلوگیری کند؛ ثبوت حق طلاق برای زن در فرض ناتوانی یا خودداری شوهر از پرداخت نفقه، اعتبار قاعده «عسر و حرج» در زندگی زناشویی و نیز قاعده «اشتراط در ضمن عقد» از مهمترین این جرح و تعدیلها هستند.
به طور خاص، آموزههای اسلامی و شیعی بر استمرار روابط خویشاوندی و تداوم الگوی خانواده گسترده، هرچند به شکلی محدودتر از گذشته، تداوم الگوی پدرمحوری با برخی تغییرات در جایگاه و اقتدار پدر در خانه، اجرای سیاستهای تنظیم خانواده، کنترل نسبی تولد فرزندان نامشروع، پذیرش عمومی جنبههای اخلاقی فرزندخواندگی همراه با عدم پذیرش جنبههای حقوقی آن و جلوگیری از گسترش بیرویه طلاق تأثیر داشتهاند."