چکیده:
اشکانیان، به منزله دولتی با نظام ملوکالطوایفی که نزدیک به پنج سده در ایران عهد باستان حکمرانی و طولانیترین حکومت ایران باستان را به نام خویش ثبت کرد، در نظام سیاسی و حکومتی خود دارای ویژگی متمایزی در مقایسه با حکومتهای هخامنشی، سلوکی و ساسانی بود.البته، برخی از این ویژگیها وامدار ومیراثدار حکومتهای پیشین و برخی نیز ویژه زمامداری آنان بود.در این بین، بر اساس نظام فئودالیته اشکانی، برخی ساتراپها یا ایالات با نظارت مستقیم حکومت مرکزی اداره میشدند، برخی در امور داخلی خودمختار بودند و برخی نیز «متحد» این حکومت به شمار میآمدند.بنابراین، شاهنشاهی پارتیان، علاوه بر شهرها، تعدادی از پادشاهیهای نیمهمستقل کوچک و ساتراپها(استانها) را نیز دربر میگرفت که از حقوق «همپیمانان» برخوردار بودند.با این حال، تمامی ایالات و استانهای دوران اشکانی وضعیتی یکسان و تعریف شده- به منزله ایالتهای کاملا مطیع، نیمه مستقل/پولیس و یا همپیمان- نداشتند و برخی از این ایالات همواره درصد قدرتیابی و دستیابی به موقعیتی برتر در جایگاه ایالتی مستقل و یا در زمره همپیمانان (و گاه مستقل از حکومت مرکزی) بودند.هیرکانیا به مثابه ساتراپی بسیار مهم – که نه تنها حامی برخی از شاهنشاهان اشکانی در مواقع بحرانی بود، بلکه دست کم تا سده نخست میلادی از تختگاههای مهم و ارزشمند و از جنبه سیاسی و استراتژیک، استان مهم اشکانیان به شما میرفت- نمونهای از این ایالات بود.این ایالت با دردسرهایی که برای اشکانیان ایجاد کرد، در مواقعی مهم از عوامل بحرانساز و اغتشاش برانگیز بود و هرگاه اوضاع سیاسی پیچیده و بغرنجی پیش میآمد، گرایش جداییخواهانه در پیش میگرفت؛ به گونهای که این گرایشها و بحرانزایی حاصل از آن، سبب شده است برخی پژوهشگران این ایالت را مستقل از دولت پارتیان، با اهداف و سیاستهای کاملا مخالف با دولت مرکزی و مجزا از آن، قلمداد کنند.این مقاله میکوشد این موضوع را بررسی کند و جوانب گوناگون آن را بکاود.
خلاصه ماشینی:
اسکندر که گویا تا حدودی از نیروی مستقر در ساتراپ های شمالی ایران و موقعیت استراتژیک این منطقه آگاه شده بود، برای کامیابی در تصرف این خطه ، سه دسته از نیروهای خود را به هیرکانی فرستاد و خود نیز- به عقیدة برخی مورخان - در رأس سپاهیان در این لشکرکشی مهم شرکت کرد (٤٢٢ :١٩٤٥ ,Robinson) و به سرعت ، پس از ورود موفق خود به هیرکانی، تصرف آخرین منطقۀ شرقی (ماردها) را هدف بعدی خود قرار داد .
/ تصویر ١: موقعیت هیرکانیا در مسیر لشکرکشی اسکندر، براساس گفته های مورخان کلاسیک (Barnes, 2007: 55) صرف نظر از گریز آخرین شهریار هخامنشی که موجب کشیده شدن پای اسکندریان به سمت ساتراپ های شمالی و شمال شرقی ایران شد، دلایل مختلفی نشان میدهد که اسکندر خود را مجبور به تصرف هیرکانی میدیده است : نخست ، به منظور دستگیری بسوس ، والی بلخ ، و دیگر، وجود مزدوران یونانی در هیرکانی و همچنین برخورداری آن از یک موقعیت استراتژیک که سربازان یونانی را از پشت محافظت میکرد و برای آن ها در این سرزمین حاصل خیز آب وغذا فراهم میآورد (٢٢٤ :١٩٩٢ ,Vogelsong).
با این حال ، گرچه از سرزمین های پارت و هیرکانیه ، در مقایسه با دیگر مناطق یونانینشین در ایران عصر سلوکی، کمتر گزارش شده است (خدادایان ، ١٣٨٠: ١١١) و بااینکه هیچ مدرک علمی و هیچ کشفی از سایت های یونانی- هلنی در این ناحیه وجود ندارد ( ,Khhrt &Shervin- White ٢٨ :١٩٩٣)، شواهدی بر این نکته اذعان دارند که سلوکیان بر این نواحی و ایالات سلطه داشته اند؛ به گونه ای که ازطریق تقسیم نامه های بابل در سال ٣٢٣ و ٣٣١ ق .