چکیده:
ادوارد سعید، صاحبنظر فلسطینیتبار امریکایی معتقد است مقایسه تطبیقی دو اثر تنها زمانی منصفانه است که خوانشی دموکراتیک از هر دو اثر داشته باشیم. خوانش دموکراتیک از نظر وی با بررسی نشانههای جغرافیایی، ایدئولوژیکی و تاریخی دو اثر آغاز میشود و با بررسی نحوه کاربرد زبان در دو اثر ادامه مییابد. شعر «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» سروده فروغ فرخزاد را میتوان آغازگر نوعی گونه شعری در ادبیات فارسی دانست که در لحنش به موسیقی، در بیانش به تصویر و در روایتش به سینما نزدیک میشود. از طرفی سینمای موج نو در فرانسه نیز که بیشک یکی از تاثیرگذارترین جنبشهای سینمایی تاریخ سینمای جهان است به گفته صاحبنظران به «سینمای شعر» گرایش دارد. در این مقاله نخست نقد تطبیقی دموکراتیک از منظر ادوارد سعید را تبیین میکنیم آنگاه با بهرهمندی از این روش، به مطالعه تطبیقی شعر نامبرده و سینمای یادشده میپردازیم. بدیهی است این مقایسه بهدلیل شباهتهای آنها انجام میشود ـ بهرغم تفاوتهایشان در زمینههای فرهنگی و اجتماعی ـ و با اینکه در قالب رسانههای متفاوتی ارائه شدهاند، در هر دو، تصویر نقش اساسی در بیان هنر دارد. در هر دو با تاکید بر راوی اول شخص و «من» آفریننده، بر فردیت تاکید شده است. هر دو تا حدی تحت تاثیر فلسفه اگزیستانسیالیسم بودهاند و آزاداندیشی و تلاش برای رهایی از قیود اجتماعی که محتوای اصلی این آثار است سبب شده است در فرم خود دنبالهرو نظم مالوف نباشند و هریک به سهم خود به جنبشی جریانساز تبدیل شوند.
خلاصه ماشینی:
مطالعۀ تطبیقی شعر »ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» فروغ فرخزاد و سینمای موج نو فرانسه قدسیه رضوانیان ،٠ دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه مازندران ، بابلسر مرضیه ابراهیمی، دانشجوی کارشناسی ارشد پژوهش هنر دانشگاه مازندران ، بابلسر تاریخ دریافت مقاله : ٩٣.
شعر »ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد« سروده فروغ فرخزاد را می توان آغازگر نوعی گونه شعری در ادبیات فارسی دانست که در لحنش به موسیقی ، در بیانش به تصویر و در روایتش به سینما نزدیک می شود.
در سینمای موج نو فرانسه نیز صداهای مختلفی به گوش می رسد: صدای یک ملی گرا که در پی اثبات کشورش در جهان است و »میزانسن خیابان های پاریس و کافه ها تبدیل به ویژگی قط عی فیلم هایش شد« )ناتینگهام هه(، صدای سنت شکنانی که شخصیت ها در فیلم هایشان اغلب »ضد قهرمان های جوان اند که تنها و رها از قید و بندهای خانواده اغلب به طور غریزی غیراخلاقی رفتار می کنند و به عنوان استبدادستیزان شناخته می شوند« )همان جا(، صدای نویسندگان جوانی که در زمینه بررسی روابط و گفتن داستان های انسانی ماهر بودند و صداهایی دیگر که در نتیجه حضور در آن برهه تاریخی و بودن در آن شرایط اجتماعی به گوش می رسد.
در این مط العه از شیوه نقد تطبیقی دموکراتیک ادوارد سعید در مط العه شعر »ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد« فروغ فرخزاد و سینمای موج نو فرانسه بهره بردیم و مشاهده کردیم که هر اثر از لحاظ محتوا، برآیند و پاسخی به شرایط اجتماعی ، ایدئولوژیکی و تاریخی همان دورانی است که در آن پدید آمده است .