چکیده:
نویسندة این مقاله بر آن است با توجه به مستندات تاریخی زندگی امیر تیمور لنگ در نمایشنامة تیمور لنگ اثر کریستوفر مارلو (و مرجعش سیلوا) به بررسی تطبیقی ماتریالیسم فرهنگی بپردازد و نشان دهد آنها از لحاظ تاریخی چه تفاوت ها و شباهت هایی دارند و ماتریالیسم فرهنگی چه تاثیراتی در نمود اثر داشته و چرا مارلو به نوشتن چنین اثری مبادرت کرده است . همان طور که می دانید کمتر کسی است که با جهان گشایی و قساوت تیمور لنگ آشنا نباشد. او با این اشتهای سیری ناپذیر، جان بسیاری از مردم را گرفت تا به اهدافش در سرزمین های مختلف برسد. اروپاییان آن زمان کوتاه ، این میل را نادیده گرفته بودند زیرا آنها تیمور را به سبب از بین بردن دشمنانشان می ستودند. از آن میان می توان به دولت اسپانیا اشاره کرد که حتی سفارتخانه ای در شهر سمرقند دایر نمود. این مسئله باعث شد تا نویسندگان و مورخان اسپانیایی به نوشتن کتاب های تاریخی دربارة زندگی تیمور مبادرت کنند که از آن جمله می توان به کتاب سیلوا اثر مخیا و نمایشنامة تیمور لنگ اثر کریستوفر مارلو اشاره کرد که مورد توجه نویسندگان و نمایشنامه نویسان قرن شانزدهم (دورة الیزابت ) قرار گرفت . چنین می نماید که مارلو با این کار زمینه را برای ماتریالیسم فرهنگی فراهم آورده است .
خلاصه ماشینی:
"وتستون می کوشد نشان دهد که خداوند همة افرادی را که بی دین شده اند تنبیه ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 1 Singh 2 Whetstone’s The English Mirror: A Regard Wherein All Estates May Behold the Conquests of Envy می کند ولی داستان تیمور لنگ جدا از این جریان است زیرا علی رغم بی دینی و بی خدایی تیمور لنگ ، او به خاطر اینکه پایتخت مسیحیت را از چنگال ترک ها نجات داد از مجازات و تنبیه الهی در امان ماند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 1 Pedro Mexia’s Silva de Varia Leccion 2 Kelly 3 Silva 4 Thomas Fortesquo 5 Ticknor 6 Whetstone همان طور که قبلا گفته شد، از آنجا که تیمور لنگ در زمان حیات خویش ، ترک ها و عثمانی ها را شکست داده بود از این لحاظ اروپاییان به خصوص حکومت های اسپانیا و فرانسه متعقد بودند او مسیحیت را از امپراتوری ترک ها نجات داده است .
برای مثال وقتی کلیفس (خلیفس ) سعی می کند شجاعتش را به پدرش نشان دهد و می گوید که اگر سلطان ترک را ببیند چه می کند، تیمور در پاسخ به او می گوید: «او را بگیر و دو نصف ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 1 Archer 2 Honan کن ، یا من تو را دو نصف می کنم / برای اینکه ما هم اکنون علیه آنها حرکت می کنیم / تریدمس ، تچلس و کاسپین / به من قول داده اند که مرا در دشت های ریسا ببینند/ با میزبان ها و ترکه ای در مقابل لشکر ترک ها/ به محمد مقدس قسم / آن یک قطعه را جزئی از امپراطوری ام خواهم کرد» (پردة اول ، صحنة چهارم )."