چکیده:
در یک دهه اخیر شاهد ظهور گرایشهای فکری متفاوتی بودهایم که هر یک تلاش داشتهاند با تکیه بر تصورات و پنداشتهای خود، به تقویت جایگاه هویتی «خود» و نفی «دیگری» بپردازند. فرایندهای فکری و هویتی موجود در اروپا و ایالات متحده، دربرگیرنده تحلیلهایی درباره چگونگی برساخته شدن هویت اسلامی در اروپا و نحوه بازنمایی هویت اسلامی است. پرسش اصلی این است که سیاستگذاری معطوف به اسلام هراسی چه هنجارها و ادراکاتی را با هدف غیریتسازی و حذف گفتمان اسلامگرایی بازتولید میکند؟ فرضیه مقاله این است که الگوهای هویتی ظهور یافته در رابطه با اسلام در غرب، در قالب دوپارهگی معرفتشناختی، شکاف میان دو جهان هویتی و نهادها و ساختارهای سیاسی- اجتماعی متفاوت (مفروضات الهیاتی و ژئوپولیتیک) است که در چارچوب سیاستگذاری کنترل و مهار مسلمانان در اروپا، کنار گذاشتن مسلمانان اروپا از عضویت در احزاب (اغلب بدون حق رأی)، غیرقانونی اعلام کردن عمل بر اساس شریعت، سیاست یکسانسازی، تلقی مسلمانان به عنوان «دشمنان داخلی»، قانون منع ساختن مناره و مبارزه با تروریسم بازنمایی میشود. مقاله حاضر با هدف اتخاذ نگرشی چندبعدی به بحث اسلامگرایی، تلاش میکند ضمن ارائه زمینههای تاریخی، اندیشهای و جامعه شناختی، ماهیت و ابعاد سیاست اسلامهراسی را به نحوی علمی و مستند بیان کند. بررسی آسیب شناسی رویکردها، ادراکات و چشم اندازهای اسلام هراسی و ارائه رویکردی ایجابی در واکنش به این مسئله، هدف اصلی نوشتار حاضر است.
In the last decade، we saw the emergence of a different intellectual trends have each been trying to rely on their imagination، to strengthen the identity of "self" and rejecting "other". In this paper، I analyzes on how to construct the Islamic identity in Europe and United state، and how the representation of Islam and Iran. Specifically، the article will be discussed about Islamic and Iranian identity construction from the perspective of identity. Islamophobia and Iran fear the most pivotal concept that Western thinkers in the past two decades have paid to the representation of its identity in the West. The key question is that what norms and perceptions with the objective of otherness and removal of Islamism reproduce? The underlying assumption of this article is based on the idea that identity patterns emerged in relation to Islam in the West and instill fear of Islam and Iran-phobia policy، the result being divided and the gap between the two worlds of identity and epistemological thinking، habits، and political institutions and different structures that "distorts process" or "reductionism" is.