چکیده:
در مقالة پیش رو که از نوع توصیفی - تحلیلی است، برای نخستین بار بر دیدگاه مرحوم صاحب جواهر در نحـوة تعلـق فاضل دیة قاتلان با جنسیت های مختلف (مذکر، خنثی و مونث) که یک شخص را عمدا بـه قتـل مـی رسـانند، مناقشـة جدی و محاسباتی وارد شده است. مدعای اساسی پژوهش این خواهد بود که: نظـر فقیـه مـذکور در زمینـة اصـل دیـة قاتلان با جنسیت های مختلف با فاضل دیة برگشتی در صورت قصاص چند نفر به قتل یک نفر، ناسازگار و نـاهمخوان است. بهنظر می رسد ایشان فاضل دیة قصاصشوندگان، با جنسیت های مختلف (مذکر، خنثی و مونث) را که در یک قتل عمد شرکت داشتهاند، دقیق محاسبه نکرده است. از آنجا که جواهرالکلام، مطابق اصل چهارم و اصل ١٦٧ قانون اساسی ایران، برای تنقیح موضوعات فقهی و حتی برخی احکام مرتبط با موضوعات، فراوان، مـورد مراجعـة قضـات و وکـلای محترم دادگستری محسوب می شود، پرداختن دقیق به برخی قضایای کیفری آن بهویـژه در امـور محاسـباتی ، ضـرورت دارد.
The main hypothesis in this paper is that Sahebe javaher is be wrong related to exact calculating of surplus of blood money to the difference sexuality (male، femal ، hermaphrodite). In this paper which written on descriptive- analytic، the author in first time criticize on Sahebe javaher view point about to participate in killing of on Muslim person regarding to circumstances of calculation of blood money to the persons which participate on killing the person about their surplus Blood money that must be returned to them before killing them as a murder، by the state of different of genus: male، female، hermaphrodite. According to principle of 4 and 167 of Constitutional of Islamic Republic of Iran to Jurisprudentional Saheb javaher view points in the cases of judge-made law.
خلاصه ماشینی:
"مناقشة بعد اینکه صاحب جواهر در ادامه مـیفرمایـد: «و لـو کـان معهما امرأه قتلوا و رد علیهم دیه و ربع، للرجل ثلثا دیه و للمرأه سدسها و للخنثـی ثلثهـا و نصف سدسها» (نجفی، ١٣٦٨، ٤٢: ٨٠)؛ چنانچه با مذکر و خنثی در مسئلة پیشین، یـک زن هم در قتل عمد یک مرد شرکت داشته باشد، هر سه را میتوان قصاص کرد، لکن یک دیـه و ربع به آنها برمیگردد، به طوریکه دوسوم دیة کامـل از آن مـرد و یـکششـم از آن زن و سهم خنثی هم یکسوم و نصف یکششم دیة کامل خواهد بود.
اشـکال ایـن اسـت کـه بـا فرض خود١ ایشان اگر دیة مرد ١٢ واحد و دیة زن ٦ واحد و دیـة خنثـی ٩ واحـد فـرض شود، حاصل جمع این سه متغیر (١٢ و ٩ و ٦) معادل ٢٧ خواهد شد که باید از تفاضل دیة برگشتی (یعنی ١٥ واحد که بر اساس گفتة قبلـی ایشـان، یـک دیـه (١٢) و ربـع دیـه (٣) است، ଵଶ به مذکر و ଽ به خنثی و به زن برگردد، روشن است کـه حاصـل هـر نسـبت، ଶ ଶ ଶ ٢ عددهای زیر خواهد بود: ቀଵଶቁ×(15)≡ 6/6 ଶ ൬267൰×(15)≡ 4/3 ൬297൰×(15)≡ 5 مجموع عددهای به دستآمده با تقریب ریاضی ١٥ میشود و فاضل دیة هر یـک از زن، مرد و خنثایی که برای قتل یک مرد قصاص میشوند؛ تعیین خواهد شـد و در ضـمن بـین عددهای حاصل نسبت دیة کامل، نصف و سهچهارم دیه برقرار است، یعنـی ٥ کـه نسـبت سهم خنثاست با تقریب ریاضی،ଷ عـدد ٦/٦ کـه در فـرض فـوق دیـة مـرد اسـت، برقـرار ସ میشود، حال آنکه معلوم نیست صاحب جواهر با چه توجیهی میفرماید که فاضل دیة مرد قاتل از یک دیه و ربع، یعنی ٨ واحد و فاضـل دیـة زن ٢ واحـد و از خنثـی ٥ واحـد و ଷ مجموع ١٥ واحد میشود."