چکیده:
زمان تفسیر اسناد شرعی، عرف زمان صدور آن اسناد را واکاوی می کنیم. کتاب های لغت، رابط فهمندگان نصوص با عرف زمان صدور ادله هستند. مفهوم شناسی و معناشناسی از روش ها و بایسته هایی پیروی می کنند که عدم توجه به آن، انسان را به برداشت های ناصحیح در مفردات و مرکبات می کشاند. بررسی همراه با تعلیل ده بایسته همراه با تطبیقات فقهی، موجب مصون ماندن از برداشت های ناصحیح می شود، تفسیر و تطبیق، حقیقت و مجاز، نسبت مفاهیم، بسند به قدر متیقن در موارد مشکوک و فرق داعی و معنا بخشی از این بایسته ها هستند.
خلاصه ماشینی:
اما اگر مثل موارد مذکور نباشد؛ بلکه در زبان فقيه با غرض برقراري مفاهمه و سـهولت در تعليم استفاده ميشود، هر قدر زحمت واژه شناسي را بـر خـود همـوار کنـيم ، چيـزي از مسافت را نميپيماييم ؛ چون پس از فراغت از آن ، از ما مـيپرسـند حـال بـا واکـاوي ايـن مفهوم ، چه دردي از تحقيق و مدعا درمان شد و ما چند قدم جلو رفتيم ؟ ارائۀ نمونه هايي از اين دسته واژگان مؤثر خواهد بود: الف ) واژٔﻩ «تصفيق » از اين قبيل است ، چرا که آنچه با تتبع در نصـوص شـرعي و آثـار فقهي به دست ميآيد، اين است که عنوان تصفيق ، موضوع حرمت واقع نشده ؛ بلکه به دليـل صدق عناوين ديگري مانند لهو يا هتک حرمـت چيـزي يـا شخصـي و ...
وانگهي هرچند اصل آن است که عنوان اخذشده در موضوع حرمت و وجـوب ، عنـوان حقيقي آن است ؛ گاه به کمک قرينه اي روشن ميشود که عنواني به غير خودش مشير است ؛ به عنوان مثال تعلق حکم حرمت ، به دو عنوان «تطفيف » و «بخس »؛ اگر چـه اقتضـاي آن را دارد که اين دو عنوان به صورت عاري از صدق هر گونه عنوان ديگري حـرام باشـند (چـرا که اصل در عنوان موضوع حکم ، آن است که حقيقتا موضوع حرمت باشد نه آنکـه عنـواني مشير به عنوان ديگر باشد) در عين حال ، چنين اصلي نزد عرف ، نسـبت بـه ايـن دو واژه و مانند آن ؛ تمام نيست و چه بسا عبارت «يخسرون » که در قرآن کـريم بعـد از آيـۀ تطفيـف آمده است ،١ به همين مهم اشاره داشته باشد.