چکیده:
شناسایی مرتکبان جرایم سریالی همواره یکی از دغدغه های اصلی ماموران پلیسی- قضایی بوده است، زیرا از یک سو ویژگی های جرایم سریالی مانند انجام بزه به صورت انفرادی، وجود اختلالات روانی- رفتاری در مرتکبان و نبود رابطه پیشینی بزهکار-بزه دیده، شناسایی مرتکبان این جرایم را دشوارتر از سایر جرایم می سازد. از سوی دیگر، این دسته جرایم به سرعت خبرساز می شوند و تهدیدهای گرانباری از جمله احساس ناامنی و ترس از بزه دیدگی را به جامعه تحمیل می کنند. تکنیک نوین نیمرخ سازی جنایی با مشارکت جرم شناسان، روان شناسان و ماموران اجرای قانون درصدد است تا با به تصویر کشیدن ویژگی های احتمالی بزهکاران پرخطر از گذر بررسی ویژگی های جمعیت شناختی- اجتماعی محکومان پیشین یا مشاهده صحنه جرم و ملاحظات بزه دیده شناختی، ماموران را در شناسایی مرتکبان احتمالی کمک کند. بی شک این تکنیک توانایی شناسایی دقیق مرتکبان را ندارد، بلکه دایره مظنونان احتمالی را چنان محدود می سازد تا ماموران اجرای قانون بتوانند مرتکب واقعی را شناسایی کنند. با وجود این، نتایج تحقیقات تجربی در زمینه اثربخشی و کارایی تکنیک مذکور، متعارض و ناهمسوست. در این پژوهش همچنین، گونه های مختلف طراحی نیمرخ جنایی مطرح، به مزیت ها و کاستی های هر یک اشاره و سرانجام به محدودیت های اخلاقی- حقوق بشری این تکنیک پرداخته شده است.
Identifying serial crimes offenders has always been one of the main concerns of law enforcement officers. Since, on one hand, features of serial crimes like committing crime individually, the offender’s mental-behavioral disorders and the absence of a prior relation between the offender and the victim make the identification of the criminals of these crimes difficult, compared to other crimes and on the other hand, these kinds of crimes quickly make headlines and impose burdensome threats including feelings of insecurity and the fear of victimization to the society. Relatively new technique of criminal profiling with collaboration of criminologists, psychologists and law enforcement officers is sought to portray the possible features of dangerous criminals through observing the scene of crime and interviewing with the victims directly, which can be helpful in detecting the potential criminals. It is evident that this technique is not capable of accurate identification of the criminals; however, it makes the circle of possible suspects so tight that law enforcement officers can easily detect real criminals
خلاصه ماشینی:
"درواقع در این رشته ، مأموران تحقیق بـا اسـتفاده از یافته های روان شناسی یا بهره گیری از روان شناسان در مصاحبه و بازجویی های چهـره بـه چهـره بـا متهم ، تا حد زیادی می توانند به واقعیت پرونده پی ببرند یا در نیمرخ سـازی روان شـناختی بزهکـار، تحلیل رفتارهای مجرمانه و بررسی شواهد صحنۀ جرم مـی شـود تـا تبیینـی از مجرمـان احتمـالی ، به دست دهد (٦٣١ :٢٠٢ ,Cooksey &Kocsis ).
اهداف نیمرخ سازی ابزاری است که در صورت شکست ابزار تحقیقاتی سنتی ، از آن استفاده مـی شـود و تـا زمانی که سایر روش های پلیسی - قضایی می تواننـد مـا را در مسـیر شناسـایی بزهکـاران راهنمـایی کنند، استفاده از این تکنیک مجاز نیست ، زیرا افزون بر محدودیت های اخلاقی - حقـوق بشـری _کـه به آن اشاره خواهد شد، طولانی بودن فرایند نیمرخ سازی سبب می شـود جرایمـی را از ایـن شـیوه پیگیری کرد که شناسایی بزهکاران خطرناک تنها از این رهگذر ممکن باشد.
دو نکته در زمینۀ این مـدل بسـیار حـائز اهمیـت اسـت ؛ اول اینکـه ایـن مـدل بـر خـلاف مـدل روان شناسی تحقیقاتی ، تنها در زمینۀ جرایم خطرناک و خشونت آمیز مانند قتل و تجاوز به عنف به کـار می رود (کاکسیس ، پیشین : ١١٨)_ به چرایی آن پیشتر اشاره شد_ درحـالی کـه در روان شناسـی تحقیقـاتی نیمرخ جنایی ممکن اسـت بـرای تمـامی مرتکبـان جـرایم مختلـف طراحـی شـود؛ دوم آنکـه برخـی نویسندگان این مدل را ذیل دیدگاه استنتاجی بیان کرده اند و معتقدنـد کـه ایـن مـدل بـیش از آنکـه استقرایی باشد، استنتاجی است بدون آنکه چرایی آن را تبیین کنند (پوت وایـن و سـامونز، پیشـین : ١١٨)."