چکیده:
مقاله حاضر بر اساس نظریه و روش گافمن به بررسی جامعه شناختی رابطه باورهای دینی با سبک زندگی در شهر کرمانشاه سال 1388 پرداخته است. این پژوهش با چهارچوب نظری و روش شناختی «اروینگ گافمن»، از نظریه پردازان مکتب کنش متقابل انجام گرفته است. پژوهشگر درصدد بوده تا رابطه باورهای دینی با سبک زندگی افراد را در جلو صحنه و پشت صحنه زندگی آنان مورد بررسی قرار دهد. برای رسیدن به این اهداف از روش میدانی و شیوه مشاهده مشارکتی و مصاحبه غیررسمی استفاده شده و با افراد شاخص در گروه نیز مصاحبه غیررسمی به عمل آمده است. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که افراد در موقعیت جلو صحنه جنبه ای از خود را به نمایش می گذارند که مورد پذیرش دیگران و فرهنگ موجود جامعه باشد. در موقعیت پشت صحنه افراد از آزادی عمل بیشتری برخوردارند، زیرا تحت نظارت هنجارها و قوانین جامعه نیستند و برای حفظ منزلت اجتماعی شان نقشی را ایفا نمی کنند و بنابراین به میزان بیشتری به خود واقعی شان نزدیک می شوند، در حالی که در موقعیت جلو صحنه افراد بیشتر خود اجتماعی شده شان را به نمایش می گذارند. با این حال با توجه به تحلیل مصاحبه های انجام شده با افراد شاخص گروه، میان باورهای دینی و سبک زندگی افراد چه در جلو صحنه و چه در پشت صحنه ارتباط معناداری برقرار است.
خلاصه ماشینی:
"می خواهیم ببینیم آیا این رابطه در زنـدگی افـراد در موقعیـت پشت صحنه و جلو صحنه با هم متفاوت است ؟ آیـا افـراد آنچـه را در جلـو صـحنه بـه نمـایش می گذارند در پشت صحنه نیز به آن عمل می کنند؟ افراد در اجرای نقـش شـان تـا چـه انـدازه واقعی و تا چه اندازه کاذب عمل می کنند؟ آیا افراد در موقعیت های جلو صحنه به هنگام ایفـای نقش خویش تا چه اندازه و در چه مواقعی براساس خودواقعی (انسانی ) یعنی همان بیـنش هـا و جهان بینی های خاص خود عمل می کنند؟ به عبارت دیگر می خواهیم انسجام نمـایش ، یعنـی هماهنگی میان قیافه و منش یا حالت و حضور را که همان منزلت اجتماعی و رفتار متناسب بـا آن است ، در سبک زندگی افراد ملاحظه کنیم و ببینیم که افراد در موقعیت های مـورد تحلیـل تا چه اندازه ایـن انـسجام را بـه نمـایش مـی گذارنـد.
بنابراین برای بررسی بیشتر این موضوع ، یک جلسه مذهبی انتخاب شد تا اولا ارتباط میان باورها و آموزه های دینی با سبک زندگی بررسی شود و دوم با مشاهدة این جلسه کنش های افراد شرکت کننده جلسه مورد مداقه قرار گیرد و سوم آن گونه که هربرت بلومر معتقد است ، از طریق شناسایی افراد شاخص در این جلسه ،گفتگوها و مصاحبه هایی غیررسمی با این افراد به عمل آید تا بتوان به چگونگی ارتباط میان باورهای دینی و سبک زندگی آنها در پشت صحنه نیز تا حدودی دسترسی پیدا کرد (تنهایی ، هربرت بلومر، ١٣٨٨).
با توجه به اهداف و پرسش های پژوهش می توان چنین تحلیل کرد که افراد در این موقعیت (جلو صحنه ) آن جنبه از خود را به نمایش می گذارند که حاصل کنش با سایر کنشگران است ، و به گونه ای عمل می کنندکه مورد قبول آنان واقع شوندوبتوانند دیگران (کنشگران ) را تحت تأثیر خویش قرار دهند."