چکیده:
هدف اساسی این پژوهش شناخت اثر آموزش مهارت های زندگی بر میزان سازگاری اجتماعی دانش آزموان سال اول دوره راهنمایی شهرستان الشتر از دیدگاه معلمان این دوره است. جامعه آماری در این پژوهش کلیه معلمان دوره راهنمایی هستند که تعداد آنها 300 نفر است و 175 نفر از معلمان به عنوان نمونه آماری پژوهش انتخاب شدند و از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شده است.
در این پژوهش ابزار سنجش پرسشنامه محقق ساخته است. پایایی پرسشنامه با روش آلفای کرونباخ محاسبه شد و ضریب آن معادل 0.84 بوده است. این میزان نشان دهنده همسانی درونی بین سوالات پرسشنامه است. در تجزیه و تحلیل آماری از آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. در آمار توصیفی از مشخص کننده های مرکزی و پراکندگی، در آمار استنباطی از آزمون همبستگی پیرسون و برای تجزیه و تحلیل داده ها از بسته نرم افزاری spss15 استفاده شده است. نتایج به دست آمده از آزمون فرضیه ها نشان داد که بین مهارت های زندگی اجتماعی و سازگاری اجتماعی، خودآگاهی، مهارت تصمیم گیری، حل مساله، مقابله با هیجانات و کاهش طرد همسالان رابطه معنی دار وجود دارد.
خلاصه ماشینی:
"کنش های متقابل این متغیرها پژوهشگر را برآن داشت که مسئلۀ اصلی پژوهش را بدین سان مطرح نماید که تأثیر آموزش مهارت های زندگی بر میزان سازگازی اجتماعی دانش آموزان سال اول راهنمایی شهرستان الشتر از دیدگاه معلمان این دوره چگونه است تا از این رهگذر به یکی از مسائل مهم و حائز اهمیت نسل جوان به ویژه دانش آموزان بپردازد و راهکارهایی علمی و عملی برای مدیران ارشد نظام آموزش و پرورش فراهم نماید تا آنها را در برنامه های آموزشی و درسی نهادینه سازند.
از دیدگاه طرفداران این نظریه لازم است کودکان به روش ها و مهارت هایی مجهز شوند که به آنها کمک کند با جنبه های درونی زندگی اجتماعی شان مقابله کنند (از قبیل روش های کاهش تنیدگی ، کنترل خود و تصمیم گیری ).
دوما برنامه هایی که مهارت های اجتماعی و هیجانی را به نوجوانان آموزش می دهند، به آنها کمک می کنند تا پرخاشگری خود را کاهش دهند، روابط اجتماعی سالم خود را تقویت کنند و بزه کاری و سوء مصرف مواد را کاهش دهند، باعث افزایش نمرات درسی دانش آموزان خواهد شد و سبب می شود آنها ارتباط بهتر و مؤثرتری با مدرسه برقرار کنند، بسیاری از عوامل خطرزا که سلامت نوجوانان را تهدید می کنند (از قبیل بیماری روانی یکی از اعضای خانواده و تبعیض نژادی ) خارج از محدودة بسیاری از برنامه های پیشگیری است .
در واقع ، نوجوانان از طریق ارتباطی که با دیگران و فرهنگ جامعه دارند، محتوای مهارت های زندگی لازم برای آموختن را تعیین می کنند، سرانجام براساس این دیدگاه رشد مهارت هایی که نوجوان از طریق ارتباطات خود با محیط اجتماعی یاد می گیرد، هم نوجوان و هم محیط را تحت تأثیر قرار می دهد (منگرولکار، ٢٤٤٤)."