چکیده:
در اقتصاد کلان رایج، استقراض خانوارها، دولت و بنگاهها طرف تقاضای بازار وجوه وام را تشکیل میدهند که رابطه معکوس با نرخ بهره دارند؛ طرف عرضه این وجوه پساندازکنندگان هستند که مقدار وجوه عرضهشده آنها، رابطه مستقیم با نرخ بهره دارد. با وجود تحریم ربا در اسلام و نیاز خانوارها به قرض، اسلام راهکار دیگری ارائه میکند. هدف اصلی این مقاله استخراج الگوی پیشنهادی اسلام برای بازار وجوه استقراضی و عوامل مؤثر بر منحنیهای عرضه و تقاضای این وجوه است. فرضیه پژوهش آن است که اسلام به این بازار توجه داشته و تدابیری برای افزایش کارایی آن اندیشیده است. با تحلیل محتوای مضمونی آیات قرآن این نتیجه به دست میآید که در این الگو، در طرف عرضه، با تقویت انگیزههای اخروی، مسلمانان به دادن قرض ترغیب میشوند؛ در طرف تقاضا با تضمین بازپرداخت وام از طریق ابزارهای حقوقی مانند نوشتن قرض، گرفتن شاهد، گرفتن ضمانت و الزام حکومت به پرداخت قرض انسان معسر (تنگدست) سامان مییابد. وظیفه دولت اسلامی برای افزایش امکان تسویه این بازار عبارت است از: کنترل تورم، افزایش کارایی نظام حقوقی و قضایی، تربیت معنوی مردم برای افزایش انگیزههای معنوی، شناسایی نیازهای اساسی مردم ـ همانند ازدواج و ایجاد شغل ـ و تشویق مردم به اختصاص وجوهی از خود به این موارد.
In mainstream macroeconomics، money borrow by households، government and firms، consists the demand side of loan funds that have a reverse relation with interest rate. The supply side، are savers that the amount they provide، has a direct relation with the interest rate. Because of the prohibition of riba، Islam proposes another alternative. The main purpose of this article is the derivation of suggested pattern of borrowed funds’ market and factors that affect their supply and demand curves. The proposition of this research is that Islam has paid attention to this market and has presented solutions to increase its’ efficiency. With thematic content analysis of Quranic verses، we conclude that، in supply side of this pattern، through strengthening Muslim’s hereafter motives، they are appreciated to lend (Qard) and demand side is established by guaranteeing loan repayment through legal instruments like writing the Qard agreement، taking witness، taking collateral and making the government pay the Qard of miserable. The tasks of Islamic government in order to increase the possibility of the settlement of this market are controlling inflation، increasing the efficiency of legal and judicial system، moral training of people in order to increase their moral motives، recognizing their basic needs (for example marriage and job creation) and appreciating people to allocate some of their funds to basic needs of others.
خلاصه ماشینی:
ازآنجاکه طبق احکام اسلامی گرفتن ربا تحریم شده است ، خداوند متعال ج برای برانگیختن مردم به قرض دادن از انگیزه های معنوی استفاده میکند؛ بیان پاداش های چندبرابر در قبال پرداخت قرض ، کسب رضایت الهی با پرداخت قرض ، قرض دادن به مثابه عبادت ، جلب سپاس خداوند، وعده آمرزش و پوشاندن گناهان ، دادن قرض به خداوند، ترک قرض الحسنه موجب قساوت قلب و لعنت خداوند متعال ج همه از این باب است ؛ سؤالی که در اینجا پیش میآید این است که آیا مؤمنان همواره باید بخشی از مال خود را انفاق کنند؟ پاسخ مثبت است و خداوند در آیات کریمه «وٱلذین فی أمولهم حق معلوم * للسائل وٱلمحروم » (معارج : ٢٤-٢٥) بدان اشاره میکند؛ بدین ترتیب میتوان گفت بر اساس آموزه های اسلامی هر فرد مسلمان ، درآمد خود را بین مصرف ، سرمایه گذاری و انفاق تقسیم میکند (میرمعزی، ١٣٨٤، ص ٤٠) که البته باید مالیات ـ شامل مالیات های دولتی و اسلامی همچون خمس و زکات ـ را نیز بدان افزود؛ البته انفاق نیز میتواند دارای مصارف تخصصی خود باشد؛ چنان که صندوق های قرض الحسنه با همین انگیزه به وجود آمده اند؛ نکته دیگر در طرف عرضه ، احکام مربوط به بدهکار تنگدست است ؛ در اینجا خداوند متعال ج سه پیشنهاد دارند: مهلت دادن به بدهکار، بخشش وی یا بهره مندی وی از زکات برای پرداخت بدهی خود؛ این تدبیر سبب میشود همواره بدهی بدهکار تسویه شود و لذا طلبکار به ریسک نکول طلب خود دچار نشود؛ این نکته میتواند بر طرف عرضه وجوه قابل استقراض تأثیر بگذارد.