چکیده:
پژوهش حاضر با دو هدف انجام پذیرفته است. هدف اول مطالعه و شناخت جنبه دموگرافیک پدیده جمعیتی و اجتماعی ازدواج در کل کشور و استان های آذربایجان شرقی، تهران، خوزستان، سیستان و بلوچستان، کردستان، گیلان و لرستان در سال 1385، و هدف دوم، تحصیل آگاهی از ارتباط بین میانگین سن ازدواج (متغیر وابسته) و برخی معرف های مدرنیزاسیون از قبیل: میزان شهرنشینی، میزان باسوادی، میزان فعالیت اقتصادی زنان، میزان اشتغال و میزان اشتغال در بخش صنعت (متغیرهای مستقل) بوده است که با بهره گیری از یافته های مطالعات پیشین و نظریات جمعیت شناختی و جامعه شناختی از جمله تئوری مدرنیزاسیون ویلیام گود مورد بررسی قرار گرفته است. روش بررسی در این تحقیق، تحلیل ثانوی داده های موجود در نشریات سرشماری عمومی نفوس و مسکن 1385 و سالنامه آماری و نشریات سازمان ثبت احوال کشور می باشد که از طریق فیش برداری انجام و نتایج آن بصورت کمی و کیفی توصیف شده است. از میان جامعه آماری پژوهش، 7 استان به روش نمونه گیری طبقه ای از نوع احتمالی به قید قرعه انتخاب شده اند. برای ارائه نتایج و توصیف و تحلیل وضع موجود، از آمارهای توصیفی از جمله میانگین و نمودارهای ستونی و میله ای استفاده شده و همبستگی بین متغیرها با استفاده از ضریب همبستگی اسپیرمن و رگرسیون چند متغیره مورد آزمون قرار گرفته است.
یافته های تحقیق نشان داد میانگین سن ازدواج مردان کشور بر اساس داده های ثبتی در سال 1385 برابر با 26.1 سال و میانگین سن ازدواج زنان کشور برابر با 21.7 سال بوده، و استان های مورد مطالعه از الگوی سنی ازدواج متمایزی نسبت به یکدیگر برخوردارند. این پژوهش نشان داد که میزان شهرنشینی، میزان اشتغال و نسبت اشتغال در بخش صنعت از عوامل تعیین کننده افزایش میانگین سن ازدواج برای مردان است. به عبارتی هر چه میزان شهرنشینی، اشتغال و به ویژه اشتغال در بخش صنعت افزایش یابد، میانگین سن ازدواج مردان نیز با افزایش همراه است. نتایج همبستگی اسپیرمن نشان می دهد بین میانگین سن ازدواج مردان با میزان شهرنشینی و همچنین میزان اشتغال در بخش صنعت در سطح 99 درصد اطمینان، رابطه معنادار و قوی، و با میزان اشتغال در سطح 95 درصد اطمینان رابطه معنادار وجود دارد. ضریب همبستگی اسپیرمن بین میانگین سن ازدواج زنان و متغیرهای مستقل تحقیق رابطه معناداری را نشان نداد که نیاز به انجام پژوهش های دیگر با حجم نمونه بیشتر در این زمینه دارد
خلاصه ماشینی:
هدف اول مطالعه و شناخت جنبۀ دموگرافیک پدیدة جمعیتی و اجتماعی ازدواج در کل کشور و استان های آذربایجان شرقی ، تهران ، خوزستان ، سیستان و بلوچستان ، کردستان ، گیلان و لرستان در سال ٠٨٤٥، و هدف دوم ، تحصیل آگاهی از ارتباط بین میانگین سن ازدواج (متغیر وابسته ) و برخی معرف های مدرنیزاسیون از قبیل : میزان شهرنشینی ، میزان باسوادی ، میزان فعالیت اقتصادی زنان ، میزان اشتغال و میزان اشتغال در بخش صنعت (متغیرهای مستقل ) بوده است که با بهره گیری از یافته های مطالعات پیشین و نظریات جمعیت شناختی و جامعه شناختی از جمله تئوری مدرنیزاسیون ویلیام گود٠ مورد بررسی قرار گرفته است .
گذشته از ایـن توزیـع عادلانـه منـابع و تـأمین نیازهای استان ها برای فراهم ساختن زمینه هـای ازدواج ، نیازمنـد آگـاهی از وضـعیت ازدواج و زناشویی کنونی می باشد، در این مطالعه سعی شده ضمن بررسی وضـعیت زناشـویی کنـونی از طریق برآورد شاخص های جمعیتی ازدواج از قبیل : پیش رسی ازدواج ، عمومیـت ازدواج ، میـزان تجرد قطعی ، میانگین سن ازدواج ، میزان های عمومی و واقعی ازدواج ، اختلاف سـن زوجـین در هنگام ازدواج در کشور و استان های آذربایجان شرقی ، تهران ، خوزستان ، سیستان و بلوچسـتان ، کردستان ، گیلان و لرستان ، و مقایسۀ وضعیت زناشویی در استان های مزبور، بـه بررسـی تـأثیر برخی شاخص های توسعه و نوسازی نظیر: میزان شهرنشینی ، میزان باسـوادی ، میـزان فعالیـت اقتصادی زنان ، میزان اشتغال و میزان اشتغال در بخش صنعت بر سن ازدواج پرداخته شود.