چکیده:
در ادبیات اقتصادی ایجاد بنگاه های جدید و رشد بنگاه های موجود دو عامل اساسی در افزایش تولید محسوب می شود. این در حالی است که در مقایسه با ایجاد بنگاه های جدید، رشد بنگاه های موجود ـ خصوصا زمانی که بخش عمده ای از ظرفیت این بنگاه ها خالی رها شده و تولید کمتر از اندازه کارا صورت می گیرد ـ زمینه را برای تخصیص بهینه منابع تولید که نیروی کار و سرمایه از عمده ترین آنها محسوب می شود، فراهم می کند. بر این اساس، این مقاله می کوشد تا با تخمین ظرفیت های بهینه صنایع تولیدی و مقایسه آن با ظرفیت های موجود، امکان افزایش تولید این بخش را از مسیر رشد بنگاه های موجود بررسی کند. بنگاه های تولیدی با 10 نفر کارکن و بیشتر در مقاطع زمانی 1386-1384، داده های این پژوهش را تشکیل داده و برای تخمین اندازه کارا بر حسب تولید از روش های کومانور ـ ویلسون در سطح کدهای چهاررقمی ISIC استفاده شده است. نتایج نشان می دهد در مقاطع زمانی مورد بررسی، بیش از 90 درصد از بنگاه های صنایع تولیدی ایران کمتر از اندازه کارا فعالیت کرده و با دستیابی آنها به این اندازه افزایش تولید تا چهار برابر امکان پذیر است. این در حالی است که از حیث سیاستگذاری نیز، دستیابی به این اندازه ضروری ترین مسیر در تخصیص بهینه نیروی کار، سرمایه و در نتیجه افزایش تولید ملی در بخش صنعت است.
The creation of new firms and the growth of existing firms are considered as two key factors to increase the production in the economic literature. Whereas، in comparison to the first factor، the growth of existing firms، especially when the main fraction of firm's capacity is left unused and in other words، the production level is less than optimal size، provides the basis for efficient allocation of production resources such as labor and capital. Accordingly، this paper attempts to estimate the optimal capacity and compare it with existing capacities of manufacturing industries to examine the increase of production by the growth of existing firms during 2005 to 2007. To estimate the optimal size of firms with ten and more employees in terms of production، the Comanor & Wilson Approach is used at the four-digit industry levels. The results indicate that more than 90 percent of manufacturing firms produce less than their optimal size and if the firms increase the production to achieve this size، the production level will increase at least by three to four times. Whereas، also in terms of the policy، achievement to the optimal size is very necessary to efficient allocation of production resources and thus increase national production in the industrial sector.
خلاصه ماشینی:
نتایج نشان میدهد در مقاطع زمانی مورد بررسی، بیش از ٩٠ درصد از بنگاه های صنایع تولیدی ایران کمتر از اندازه کارا فعالیت کرده و با دستیابی آنها به این اندازه افزایش تولید تا چهار برابر امکان پذیر است .
١ براساس مجموعه مطالب ارائه شده و با توجه به داده های موجود برای بخش صنعت ایران ، در این مقاله برای تعیین اندازه کارا از روش کومانور و ویلسون در سطح کدهای چهاررقمی ISIC استفاده شده و در هر مورد اندازه های موجود با حداقل ظرفیت کارا مقایسه و در نتیجه ظرفیت های خالی و امکان افزایش ظرفیت تولید محاسبه شده است .
٣. داده ها و توصیف آنها برای بررسی وضعیت فعالیت بنگاه های صنعتی و میزان ظرفیت خالی آنها و ارزیابی این موضوع با فعالیت بنگاه ها در اندازه کارا امکان تولید تا چه مقدار افزایش می یابد از بنگاه های صنعتی موجود در سال ١٣٨٤، ١٣٨٥ و ١٣٨٦ به تفکیک کدهای چهاررقمی ISIC استفاده شده است .
به عبارت دیگر، اگرچه توانایی بهره برداری از ظرفیت های بالقوه ایجادشده برای رسیدن به اندازه کارا در این بنگاه ها وجود دارد، اما این امکان به دلایل مذکور مورد غفلت قرار گرفته و ازاین رو، این پژوهش کوشیده است تا ابتدا اندازه بهینه یا کارا و سپس ظرفیت خالی صنایع منتخب تولیدی ایران را در سطح کدهای چهاررقمی طی سال های ١٣٨٦- ١٣٨٤مورد بررسی و کنکاش قرار دهد.