چکیده:
افزایش عبور و مرور دریایی با کشتی های تجاری، ناوهای جنگی و زیردریایی ها و به دنبال آن گسترش آلودگی دریاها در سده اخیر، نه تنها منجر به تهدید و انهدام منابع حیاتی و زیستگاه های دریایی شده است بلکه زمینه تنش و منازعه بین واحد ها و بازیگران سیاسی را فراهم آورده و می تواند تهدیدی برای جامعه جهانی باشد. اگرچه الزامات حقوقی در این عرصه برای مبارزه با آلودگی دریا ها به صورت دوجانبه، منطقه ای و بین المللی در قالب معاهدات و کنوانسیون ها منعقد شده است. اما به نظر می رسد نارسایی هایی در این عرصه از حقوق بین الملل دریا ها وجود دارد که باعث تنش و منازعه بین کشور ها و ژئوپلیتیک شدن دریاها شده است. در این راستا، پژوهش حاضر با به کار بردن خلا به واکاوی این موضوع پرداخته است. نتایج پژوهش گویای آن است که خلاهایی در مبارزه با آلودگی دریا ها در الزامات حقوقی که تاکنون تدوین شده، وجود دارد که از مهم ترین دلایل آن، حاکمیت محور بودن حقوق دریا هاست. ازاین رو، این خلا ها به صورت همکاری، رقابت، تنش و منازعه، رفتار بازیگران سیاسی را تحت تاثیر قرار داده است تا آنجا که ژئوپلیتیسین ها ضمن طرح ژئوپلیتیک زیست محیطی، این خطر را احساس کرده و شکل گیری اجماع جهانی برای مبارزه با آلودگی های دریایی جهت کمک به حقوق دانان در پرکردن این خلاها را ضروری دانسته اند تا از این طریق ضمن تدوین الزامات و قوانین با ضمانت اجرایی بالا، بتوان از پیامد های ژئوپلیتیک آن جلوگیری و جامعه بشری به سمت صلح هدایت شود.
The increase of marine transformation with commercial vessels، warships and submarines and consequent pollution of sea in recent century، not only did threat and annihilate the vital resources and marine ecosystems، but it has also led to tension and conflict between divisions and political players and can be a threat to global community. Although legal requirements in this field to combat marine pollution in the form of bilateral، regional and international treaties and conventions have been signed، it seems that there are shortcomings in the field of international marine law that cause tension and conflict between countries and so، the geopolitics of the sea. In this regard، this study was conducted using gap to investigate this issue. The results indicate that there are gaps in the fight against marine pollution in the legal requirements that have already formulated، and the most important reason is that marine law is sovereign. Hence، these gaps as cooperation، competition، tension and conflict have affected the behavior of political players in a way that geo-politicians in addition to providing geo-environmental policy، they feel this risk. So، they have found necessary the formation of global consensus to combat marine pollution to help jurists fill this gaps. By this means، while executive guaranteed requirements and laws can be formulated، the geopolitical consequences can be prevented and humanity can be led towards peace.
خلاصه ماشینی:
ژئوپلیتیک خلأهای حقوقی مبارزه با آلودگی دریاها یدالله کریمی پور،* عابد گل کرمی ،**سیدمحمدحسینی *** تاریخ دریافت ١٣٩٣/٩/١٠ تاریخ پذیرش ١٣٩٣/١٢/٢٣ افزایش عبور و مرور دریایی با کشتیهای تجاری، ناوهای جنگی و زیردریاییها و به دنبال آن گسترش آلودگی دریاها در سده اخیر، نه تنها منجر به تهدید و انهدام منابع حیاتی و زیستگاه های دریایی شده است بلکه زمینه تنش و منازعه بین واحدها و بازیگران سیاسی را فراهم آورده و میتواند تهدیدی برای جامعه جهانی باشد.
برای مثال اگرچه ماده (١٩٤) کنوانسیون حقوق دریاها تعهد کلی بر دولت ها درباره پیشگیری و کاهش آلودگی دریاها باز نموده است ، اما مواد (٢٠٧ و ٢٠٨) این کنوانسیون در خصوص آلودگی ناشی از منابع مستقر در خشکی و فعالیت های بستر دریای تابع صلاحیت ملی کشورهاست که این امر نشان از تن دادن کنوانسیون حقوق دریاها به قدرت حاکمیت دولت ها بوده و کشورها به استناد حاکمیت داخلی خود در قلمرو خاکی و منطقه دریایی سرزمینی حاضر به پذیرفتن تعهد مؤثر نشدند و به نوعی زمینه ایجاد خلأ حقوقی از نوع کلیگویی و نقص را فراهم آورده اند.
این امر از دو جنبه در این پژوهش مورد نظر است یکی نبود چنین رژیمی، حاشیه ای شده برای دخالت قدرت منطقه ای و بین المللی و تلاش برای شکل نگرفتن آن که زمینه ای برای نظامیشدن آن به وجود آمده و کشورهای ساحلی به سمت امنیتیشدن پیش میروند و دیگر آنکه هرچند در سال ١٣٨٢ کنوانسیونی در محافظت از محیط زیست دریای خزر در تهران بین پنج کشور به امضا رسید، اما بیتوجهی به محیط زیست دریایی و آلودگی روزافزون دریاچه باعث انهدام اکوسیستم دریایی کشورهای ساحلی میشود و میتواند به جهت تأکید بر اهمیت حفاظت از محیط زیست دریای خزر زمینه تنش آینده آنها باشد.