چکیده:
مشروعیت قیام علیه حاکم جائر، تاثیرات زیادی بر تحولات سیاسی- اجتماعی جوامع اسلامی دارد؛ چرا که پذیرش یا رد این نظریه می تواند پیامدهای متفاوتی بر فرآیند تحولات هر جامعه داشته باشد. در فقه سیاسی شیعه، بر خلاف فقه سیاسی اهل سنت، نافرمانی و مبارزه علیه حاکم جائر، امری ضروری شمرده شده و مورد تاکید فقهای شیعه قرار گرفته است. این امر، موجب شکل گیری جنبش ها و حرکت های انقلابی علیه استبداد داخلی و حکام جائر از جمله تکوین انقلاب اسلامی در جوامع شیعی شده است. امروزه که بیداری اسلامی در جوامع اسلامی، موجی فزاینده و شتابنده به خود گرفته، لازم است مبانی فقهی آن در متون اسلامی تبیین شود تا گامی مثبت- هر چند ناچیز- در این راستا برداشته شود. این نوشتار، به دنبال آن است که ادله مشروعیت مبارزه و قیام علیه حاکم جائر و شبهات پیرامون آن در فقه سیاسی شیعه را با روش اسنادی، مورد واکاوی قرار دهد.
خلاصه ماشینی:
"بنابراین ، حاکم جائر کسی است که در راه باطل قدم برمی دارد و از مسـیر حـق ، منحـرف شده و تمایل به باطل پیدا کرده است و یا اساسااز ابتدا از راه مستقیم منحرف بوده و حق را از مدار خود خارج نموده است ؛ از این جهت که در واقع حـاکم جـائر در جـای خـود قرار نگرفته و اذن و اجازه از امام معصوم ندارد، علاوه بر آنکه ولایت اوغصـبی اسـت و در حق صاحب اصلی این مقام نیز ظلم کرده است و اگر در این منصب به مردم هم ظلـم کند یا آنکه نتواند به خوبی از عهده این مقام برآید، از این نظر، بـه نـوعی حقـوق آنـان را تضییع کرده است که این خود،ظلم بر مردم به شمار می رود.
قبـل از آنکـه ادله موجود در این باره مورد بررسی قرار گیرد، یادآوری این نکته ضـروری اسـت کـه قیام و انقلاب ، علیه حاکم جائر منحصر در قیام مسلحانه و مستقیم نیست ، بلکه این امر شامل روش های مختلفی می شود که اطاعت گریزی و نافرمانی مدنی از دیگـر مصـادیق آن است که به زمانی اختصاص دارد که شرایط قیام مسـلحانه فـراهم نباشـد.
در روایت دیگری قریب بـه همـین مضـمون «ابن جریر طبری » در کتاب «تاریخ » خود، از «عبدالرحمن بن ابی لیلی فقیه »، در حالی کـه در زمره کسانی بود که در حال رفتن به سوی معرکة جنگ «حجاج » با «ابن اشعث » بود و مردم را بر جهاد تشویق می کرد، از علی ٧در زمان ملاقات با ایشان با اهل شام نقل می کند که مضمون آن این است که نهی از منکر با شمشیر، بالاترین مرتبه ایـن فریضـه 17 به شمار می رود؛ زیرا موجب هدایت و تابش نور یقـین در قلـب نـاهی مـی گـردد."