چکیده:
از نمودهای بارز جهانیشدن، جهانیشدن اقتصاد است که بر پایه همبستگی بیشازپیش اقتصادی و ادغام اقتصادهای ملی در اقتصاد جهانی اجرا میشود. یکپارچگی بازارهای سرمایه، اقتصادها را در سطح جهانی با هم ادغام میکند و در عمل نقش دولتها را در کنترل امور مالی خویش کاهش میدهد. فارغ از اینکه جهانیشدن چگونه در خاورمیانه درک میشود، در طی چند دهه اخیر عملکرد منطقه خاورمیانه و شمال افریقا در مقایسه با مناطق دیگر در جهانیشدن رضایتبخش نبوده است و این منطقه یکی از جهانی نشدهترین مناطق در جهان باقیمانده است. از دیگر سو، در ادبیات جهانیشدن در خصوص رابطه میان جهانیشدن و ثبات سیاسی این دیدگاه وجود دارد که جهانیشدن اقتصاد از طریق تغییر سریع سیاستگذاریهای اقتصادی، ثبات سیاسی را در کشورهای درحالتوسعه به خطر میاندازد. با توجه به این امر، مقاله حاضر به دنبال بررسی رابطه میان جهانیشدن اقتصاد و فروپاشی برخی از رژیمهای سیاسی در طی انقلابهای موسوم به بهار عربی است. برای پاسخگویی به این مسئله که چه رابطهای میان جهانیشدن اقتصاد و ثبات سیاسی در خاورمیانه عربی وجود دارد، نوشتار حاضر با بررسی شرایط متفاوت سیاسی و اقتصادی پادشاهیها و جمهوریهای عربی، به این نتیجه میرسد که پادشاهیهای عربی عملکرد نسبتا مناسبتری را در پروسه جهانیشدن در مقایسه با جمهوریهای عربی داشتند و موفق به حفظ ثبات سیاسی خود در عصر جهانیشدن گردیدند.
خلاصه ماشینی:
"ایـن اصـلاحات صـورت گرفته در پادشاهیهای خلیج فارس کم وبیش مشابه سیاست های نئولیبرالی بـود کـه در برخی جمهوریهای عربی اتخاذ شـد کـه شـامل اصـلاحات گـزینش شـده در اقتصاد، ساده سازی و تسهیل فرآیند تجارت ، کاهش در تعرفه ها در برخی بخش هـا و گشایش و بازکردن اقتصاد برای رقابت بیشتر و سرمایه گذاری خارجی بود؛ لکن با افزایش قیمت نفت در طی سال های ٢٠٠٣ تـا ٢٠٠٨ و پـس ازآن در ٢٠١٠، ایـن افزایش مازادهایی را برای کشورهای خلـیج فـارس فـراهم کـرد کـه آنهـا را قـادر ساخت تا سرمایه گذاریهای بین المللی مهمی را انجام دهند و این نقطه ای بود کـه ظهور خلیج فارس به عنوان یک مرکز اقتصـادی و مـالی و یـک زیرمنطقـه پویـا در جهان عرب کاملا واضح و مشخص شد.
پاسخی که این مقاله سعی در بیـان آن داشـت ایـن بـود کـه در مـورد رژیـم هـای پادشاهی ماهیت رانتیریسم شدید این رژیم ها امکان توزیـع منـابع را بهتـر از نـوع جمهوریها فراهم میآورد و این کشورها با داشتن امکانات مالی توانسـتند برخـی از سیاست های آزادسازی از جمله حذف یارانه ها و بـالابردن مالیـات هـا را انجـام ندهند و ماهیت تحصیل داری به رژیم های سیاسی این دسته از کشورها فرصت داد / تا حتی سیاست هایی از قبیل لغو تعرفه و آزادسـازی تجـاری نیـز منجـر بـه کسـر درآمدهای دولت نشود و به دلیل تراز پرداخت مثبت و ذخایر ارزی بالا مزایایی را نیز در جذب سرمایه گذاری خارجی در مقایسه با دیگر کشورها داشـتند."