چکیده:
سوررئالیسم جریانی است هنری و ادبـی کـه در ابتـدای قـرن بیسـتم درکشـور فرانسـه آغازشد. سوررئالیست ها به وجود عالمی ماورای عالم ماده معتقد بودند و راه رسـتگاری را در اشراقاتی می دانستند که در طی آن انسان از واقعیت و زندگی عادی خـویش مـی بـرد و بـه عالم ماورا دست پیدا می کند. آنان به ضمیر ناخودآگاه معتقد بودنـد و از شـیوه هـایی چـون نگارش خودکار، هذیان ، جنون و خواب و رویا برای ثبت محتویات ضمیر ناخودآگاه اسـتفاده می کردند. بسیاری از اصـول سوررئالیسـتها را درعرفـان ایرانـی نیـز مـی تـوان یافـت و ژرف ساختهای اصلی جریان سوررئالیسم ، شباهت و پیوند نزدیکی با عرفان ایرانی دارد. از جملـه این تشابهات می توان به این موارد اشاره کرد: نگارش خودکار یا بداهه گویی ، آمیختن جد و هزل ، تکیه برکشف و شهود و ترجیح عشـق بـر عقـل ، اهمیـت جنـون و دیـوانگی و... کـه بسیاری ازین موارد را می توان درآثاریکی از بزرگترین عارفان و شاعران این سرزمین یعنـی مولانا یافت . در این پژوهش ابتدا مقدمه ای در باب مکتب سوررئالیسـم و آراء و عقایـد آنـان ذکر خواهد شد، سپس شیوه های سوررئالیسـتی و عقایـد سوررئالیسـتی مولانـا در مثنـوی مورد بررسی قرارخواهد گرفت .
خلاصه ماشینی:
"در نوامبر١٩٢٤ سوررئالیست ها اولین بیانیة خود را منتشرکردند از مـواردی کـه در ایـن بیانیه مطرح شد: بزرگداشت مخیله و نیـروی تخیـل ،انتقـاد از رئالیسـم بـه جهـت تحقیـر واقعیت ، انتقاد از رمان بـرای روده درازی هـای غیـرلازم و دروغ پـردازی هـایش ، بیهـودگی تحلیل روانشناختی ، انتقاد ازمنطق ، توجه به کارهای فروید در زمینة خواب و رویـا، رسـیدن به صورخیال از طریق شیوة نگارش خودکار، تعریف سوررئالیسم به عنوان «خودکاری روحـی ناب »، ارزش یابی قدرت مطلق رویا، وظیفة شـاعر ثبـت اندیشـه ، اسـتفاده ازشـیوة نگـارش خودکار درحالت رویای بیدار برای ساخت شعر(سیدحسینی ، ١٣٨٥: ٧٩٩).
مولانا همچون سوررئالیست ها به شیوة نگارش خودکار یا بداهه نویسی اغلب اشعار خود بویژه غزلیات را سروده است و در مثنوی نیز گاهی غلبة وجد و ذوق روحانی رشتة کلام را از دست او ربوده و ناخواسته سخنانی برزبان آورده که از مقولة شطح به شمار می رود و خود اقرار کرده که این سخن را بی اختیار بر زبان رانده ، گویی که معشوق این سخنان را بر دهان او نهاده است .
با وجود همة این شباهتها باید گفت اختلاف عمیق و ریشه ای که میان عقاید سوررئالیست ها و آرای مولانا وجود دارد این است که سوررئالیسم اندیشه ای مشرکانه است وخدا به مفهوم واقعی در آثارآنها وجود ندارد، اما دراندیشة مولوی خداوند حقیقت برتر، معشوق برتر و هدف برتر عرفاست ، و درحقیقت هیچ موجودی وجود حقیقی ندارد و وجود حقیقی ازآن خداست ؛ و اگر عارف به حالت وجد و سکر می افتد و درحالت بی خودی به نگارش خودکار دست می زند، به خاطر وجود اوست ."