چکیده:
این مقال شرحی است بر کلام معصوم علیه السلام در باب عظمت خداوند و خردی آفریدگان در چشمان شیعیان واقعی. ما حقیقت خداوند را درک نمی کنیم تنها با دیدن ویژگی های متعالی خود و تشبیه صفات و کمالات خداوند به آنها، البته با تنزیه صفات خداوند از جنبه های نقص موجود در صفات و کمالات خود، آن ویژگی ها را به خداوند نسبت می دهیم.
یکی از راه های درک عظمت خداوند، تفکر درباره آثار عظمت خداوند است: خلقت موجودات، آسمان ها، زمین، کهکشان ها و... .
انسان در آغاز اسپرمی بیش نبود که آن را نیز خداوند آفرید، انسان از خود هیچ نداشت، آنچه دارد، از لطف و عنایت خداوندی است، آیا سزاوار است در برابر عظمت آفرینش و این همه نعمت های بی نهایت برای خود ارزشی و شانی قایل شویم! اگر اهل بصیرت باشیم و به مخلوقات خدای سبحان توجه کنیم، باید از عظمت، ظرافت و زیبایی خلقت مدهوش شویم. به راستی شرم آور است انسان از اندامی که خداوند در اختیارش قرار داده برای انجام گناه استفاده کند.
خلاصه ماشینی:
. انسان در آغاز اسپرمی بیش نبود که آن را نیز خداوند آفرید، انسان از خود هیچ نداشت، آنچه دارد، از لطف و عنایت خداوندی است، آیا سزاوار است در برابر عظمت آفرینش و این همه نعمت های بی نهایت برای خود ارزشی و شأنی قایل شویم!
برخی متکلمان در تنزیه صفات خداوند افراط کرده و گفته اند: ما هیچ شناخت و درکی از معانی و حقیقت صفات خداوند نداریم و چون او خود آن صفات را در قرآن برشمرده و به ما اجازه داده آنها را به وی نسبت دهیم، ما بدون درک مفهوم آن صفات، بر خداوند اطلاقشان می کنیم.
اگر آدمی عظمت پروردگار را درک می کرد و باور داشت که از خود هیچ ندارد و زمانی حتی آبی گندیده نیز نبوده و همه داشته هایش به سبب لطف و عنایت الهی است، در برابر قدرت و عظمت نامتناهی خداوند سر تسلیم فرود می آورد؛ خداوندی که جلوه و شمه ای از عظمت خود را در جهان مادی ما و ستارگان و کهکشان ها نمایانده و این عالم باشکوه را با اراده خودش به وجود آورده است: «إنما أمره إذا أراد شیئا أن یقول له کن فیکون فسبحان الذی بیده ملکوت کل شی ء وإلیه ترجعون» (یس: 82ـ83)؛ جز این نیست که کار و فرمان او، چون چیزی را بخواهد، این است که گویدش: باش، پس به وجود می آید.