چکیده:
«فقه امنیت» و «فقه امنیتی» از ساحت های جدید فقه در بحث، گفت وگو و نظریه پردازی است. فقه امنیت، کشف نگاه هنجاری و دستوری دین به امنیت است و فقه امنیتی، وصف محیط حاکم بر فقه از منظر امنیت می باشد. این دو عنوان، روش هایی مشترک و مختص دارند. در روش-های مشترک، توجه به روش ها و ضرورت های حاکم بر دانش فقه از جمله شروع حرکت اجتهادی از اسناد معتبر و تحفظ بر منابع چهارگانه فقه، ضروری است. فقه امنیت در روش ویژه خود، عدم تعبدانگاری را پیشه خود می کند و تمرکز بر استنباط دوم دارد. در فقه امنیتی با روش مطالعه نظام وار و سیستمی فقه باید به کشف قلمرو امنیت پرداخت و از ساحت های آن یک به یک سخن گفت.
خلاصه ماشینی:
"بر این اساس ، زمانی کـه فقـه امنیت گفته می شود، مراد، عملیات کشف نگاه هنجاری و دستوری دین به امنیت است ؛ چنانکه وقتی ـ مثلا ـ فقه حکومـت گفتـه مـی شـود، مـراد، اجتهـاد و اسـتنباط کشـف اعتبارات شارع در پیوند با حکمرانی بوده و حاصـل آن «احکـام سـلطانی »٦ اسـت کـه اصطلاحی مشهور است .
عدم تعبد و تفاوت برخورد با ادله در ارتباط با فهم احکام الهی و کشف آن از طریق مراجعه به ادله و نصوص شرعی ، بر اساس توحید در تقنین ،٧ هرچند اصل بر تعبد و اخذ به صراحت یا ظهور ادله ـ هـر چه بود ـ است ، اما این اصل ، قابل جریان در همه ابواب نیست ، بلکه می توان در برخی از ساحت های فقه عدم تعبد را به منزلة اصلی در روش استنباط به کار بست .
این نصوص از خداوند، نه از این جهت که مبین شریعت اسـت و از معصـومین :، نـه از ایـن جهـت کـه مبـین شریعت اند، پدید آمده ، بلکه گزاره هایی خبری هستند که از مقصد و علل احکام خبر می دهند و اگـر در قالب گزاره ای انشایی ، چون «یا ایها الناس اعبدوا ربکم » (بقره (٢): ٢١) و «یا ایها الذین آمنوا اتقـوا الله » (بقره (٢): ٢٧٨) تعبیر شوند، مبین حکم و تکلیف ویژه ای نیستند، بلکه ارشاد به خطوط کلی رسالت یـا علتی از علل شریعت است و باید مصداق یا مصادیق و راههای حصـول آن در قالـب فرامینـی خـاص از قبیل فرمان به نماز، روزه و حج بیان گردد، بدون اینکه خود تکلیفی آورد."