چکیده:
اخلاق سازمانی در دنیای امروز غرب با ایجاد هماهنگی و ثبات رویه، تدوین قواعد رفتاری، سازمانی و قانونی، سازمانهای غربی را برای انجام وظایف با بیشترین کارآیی و اثربخشی و تحقق اهداف و ماموریتها کمک میکند؛ اما با وجود اینکه اخلاق اسلامی و به خصوص سبک و سیاق اخلاقی امیرالمومنینg در حکومتداری، جامعیت لازم جهت مدیریت دولت، جامعه و فرد را داراست، باز هم دیده میشود که سازمانهای ایرانی به نتایج قابل قبول دست نمییابند. به نظر میرسد هنوز تفکر و فرهنگ مدیریت به سطحی از باور اسلامی نرسیده است که پایبندی به اصول اخلاقی را بهترین راهکار دستیابی به بیشترین حد کارآیی و اثربخشی بداند؛ اگرچه خود رسیدن به مکارم اخلاق نیز از اهداف ارسال رسولان الهی و به دنبال آن تشکیل حکومت بر مبنای قواعد دینی میباشد. در این میان بر نقش مدیریت و شیوههای تصمیمگیری مدیران، در بروز رفتارهای اخلاقی در سازمان تاکید شده است. از اینرو، پژوهش حاضر تلاش دارد با توجه به آموزههای اسلامی مدیریت و به خصوص فرمانهای امیرالمومنینg، هنجارشکنیهایی که ممکن است در مدیریت سازمانها بروز یابد را برشمارد و از طریق اجتناب از این هنجارشکنیها، سازمانهای ایرانی را به سازمانهای اسلامی نزدیکتر کند.
خلاصه ماشینی:
"اما آیا تعریف موفقیت برای یک سازمان در حکومت اسلامی ، همـان تعریف هـای رایـج علـم مدیریت است که بیشتر براسـاس مفـاهیم غربـی مـی باشـد؟ و آیـا زمینـه اخلاقـی عمـل کـردن و تصمیم گیریهای اخلاقی مدیران در یک سازمان دینـی تنهـا تقابـل سـود و درآمـد یـک سـازمان و مسئولیت های اجتماعی آن است ؟ بدیهی است که مواردی از قبیل موفقیت اقتصادی سازمان ها و یا در نظر گرفتن منافع عمومی و مسئولیت های اجتماعی ، نه تنها با مدیریت مبتنی بر اخلاق اسـلامی منافات ندارد که می توان گفت تحقق آنهـا، از حـداقل های عمـل بـه دسـتورات اخلاقـی دینـی در مدیریت و تصمیم گیری و تصمیم سازی است .
جایگاه سازمان های دولتی و مدیران آنها در فرهنگ سازی از یک طرف و از طرفـی دیگـر تـأثیر تصمیم گیری اخلاقی مدیران در امور روزمره زندگی مردم ، پژوهشـگر را بـر آن کـرده اسـت کـه بـا برشمردن آفـات و هنجارشـکنی های اخلاقـی ممکـن در سـطوح مـدیریت سـازمان هـا، مـدیران ، تصمیم گیران و تصمیم سازان عرصه انتخاب و گزینش مسئولان را یاری کرده و امکان اجتناب از این هنجارشکنی ها را برای سازمان ها، افراد و جامعه فراهم آورد.
آیا می توان برای مـدیران سیاسـی ارزش های متفاوت نسبت به مدیران اجرایی و یا دانشمندان در نظر گرفت و آیـا مـی تـوان بـه نسـبی بودن ارزش های اخلاقی در موقعیت های متفاوت برای افراد براساس مناصب سیاسی و اجرایی و یـا نظریه پردازی معتقد بود؟ آیا دانشمندی برای انتخـاب بـین بـدیل هـای خـود در ارائـه یـک فرضـیه می تواند ارزش هایی را ملاک قرار دهد که مدیر اجرایـی آنهـا را در اجـرای همـان فرضـیه اولویـت پایین تری می دهد؟ همچنین از مهم ترین تأکیدهای اسلام در اخلاق اسلامی این است که افزون بـر حسـن فعلـی ، فاعل آن نیز باید انگیزه پاک و صحیح داشته باشد."