چکیده:
هنر، به مثابه روح زمانه و بازتاب نگاه خاص هنرمند به پیرامون خود، زبان وطرز بیان خاصی برای انعکاس دیدگاه خود دارد. ظهور هنرهای گوناگون با ساختاری مشترک در هر عصر، بازتاب نگاه و اندیشه ذهنی ساختاری مشابهی میان آفرینندگان و هنرمندان آن است. گرچه بن مایه هر کدام از هنرها از ادبیات تا موسیقی عناصر مجزا و خاصی برای ارائه می طلبد؛ گاه در میان هنرهای گوناگون یک دوره اجتماعی، میتوان ساختار و سبک مشابه و مشترکی مشاهده کرد. یکی از دوره های مهم و تاثیرگذار هنر ایران یعنی عصر صفوی )قرن 11 هجری، قمری( محمل مناسبی برای بروز شباهت های ساختاری میان دو هنر این دوره یعنی شعر )معروف به سبک هندی( و مینیاتور آن )مکتب اصفهان( فراهم آورده است؛ تا آنجا که می توان شباهت سبکی یکسان و غیرقابل انکاری را میان دو هنر یاد شده قائل شد.بر این اساس در مقاله حاضر، با تکیه بر ادبیات و ویژگی های سبک شناسانه شعر سبک هندی به مقایسه آن با مینیاتور همان دوره پرداخته شده است. پس از بررسی ویژگیهای موردنظر و انطباق آن با وجوه زیرساختی در مینیاتور،در نهایت به نظام مندی مشترکی میان دو هنر دست یافتیم. غلبه مضمون بر موضوع دربرابر خط بر رنگ و غلبه محور جانشینی از جمله موارد مشابه ساختاری میان دو هنر مورد نظر است که به آن پرداخته شده است.
خلاصه ماشینی:
يکي از دوره هاي مهم و تاثيرگذار هنر ايران يعني عصر صفوي (قرن ١١ هجري، قمري) محمل مناسبي براي بروز شباهت هاي ساختاري ميان دو هنر اين دوره يعني شعر (معروف به سبک هندي) و مينياتور آن (مکتب اصفهان ) فراهم آورده است ؛ تا آنجا که مي توان شباهت سبکي يکسان و غيرقابل انکاري را ميان دو هنر ياد شده قائل شد.
«هرچند خيال پردازي تا حدي جوهرٔە وجود شعر است و تنها به سبک هندي اختصاص ندارد؛ اما تلاش و اصرار شاعر اين سبک به منظور جستجو و بيان خيال هاي بيسابقه به نوعي تلاش ذهني در ارتباط با عيني ساختن امور انتزاعي» (آريان ، ١٣٥٤ : ٢٢٧) در نهايت ، به غلبه مضمون بر موضوع منجر شده است .
"تصاوير مجازي که حاصل کشف رابطه يا ايجاد پيوند ميان دو يا چند امر است که به ظاهر ارتباطي باهم ندارند و تنها به مدد خيال و عاطفه شاعر با يکديگر پيوند ميخورند و واقعيت نويني را ميآفرينند که در عالم خارج سابقه ندارد"(فتوحي؛ ١٣٩٣: ٥٢) اگرچه در بستري از ترکيب واژه ها، روابط تشبيهي و روابط لف و نشري برخاسته از محور افقي بيت شکل ميگيرد اما در غزل سبک هندي در نهايت به شکلي تصويري جايگزين و استعاري در قالب همان تک بيت رخ مينمايد و قابليت استعاري و جاگزيني در تک بيت هاي ديگر همان غزل را با حفظ مضمون خود دارد.
واقع گرايي نيز که از اساسي ترين ويژگي هاي شعر اين عصر و وجه تمايز آن با ادوار ديگر شعر فارسي است ، در هر دو هنر در قالب تفاوت ميان موضوع واقع گرايانه و بازتاب آن آشکار شده است .