چکیده:
شیخ اشراق، حکیم سهروردی در مقابل دو نظریه رایج تر «انطباع» و «خروج شعاع» در زمینه کیفیت ابصار، به نظریه سومی قائل شد که بر اساس آن، در هنگام ابصار، نفس آدمی علم حضوری اشراقی به خود اشیای دیدنی پیدا می کند، نه آنکه صرفا از رهگذر صورت های ادراکی آنها را ادراک کند. صدرالمتالهین نظریه سهروردی را مبتلا به اشکال دید و به نقد دیدگاه او پرداخت. نقدهای وی در اسفار، در قالب چهار اشکال ارائه شده است. حکیم سبزواری که سعی در توجیه نظریه سهروردی داشته، به دفاع از وی در مقابل نقدهای صدرالمتالهین برخاسته است. این مقاله به گزارش و نقد و بررسی پاسخ های چهارگانه حکیم سبزواری به اشکالات صدر المتالهین اختصاص دارد. پاسخ های یادشده در مجموع سبب روشن تر شدن برخی از جوانب بحث، و روشنگری در جهت گشوده شدن راه های تازه گردیده است، اما هیچ یک در پاسخگویی به آن اشکال ها تمام نیست، بلکه هر کدام نیازمند تتمیم است.
خلاصه ماشینی:
حکیم سبزواری در پاسخ به این اشکال میپذیرد که امور مادّی قابل ادراک حضوری نیستند، یعنی او نیز تجرّد را شرط معلومیّت بالذّات میداند، امّا میگوید: چنانکه خود صدرالمتألّهین در اسفار از قول میرداماد نقل کرده است، اشیای مادّی نسبت به مبادی عالیه مادّی نیستند.
در بررسی پاسخ حکیم سبزواری باید گفت: اوّلاً انتساب این نظریّه به میرداماد درست نیست؛ زیرا مقصود میرداماد، چنانکه خود تصریح کرده، آن نیست که قیاس و سنجشِ امور مادّی با مبادی عالیه سبب مجرّد بودن آنها میشود، بلکه آن است که سبق و لحوقی که اشیای مادّی دارند در محضر مبادی عالیه منتفی میگردد و ازاینرو، متفرّقاتِ عالَمِ زمان در نزد خدای متعال مجتمعاند (جوادی آملی، 1375، ج2: 297).
9 اگر هم برای موجّه ساختنِ سخن حکیم سبزواری در دفاع از شیخ اشراق، بپذیریم که نَفْس در قوس صعود با مبادی عالَم مادّه متّحد میگردد و به منزلۀ علّت مادّیات میشود و بنابراین، میتوان اِبصار نَفْس در این مقامات رفیع خود (مرتبۀ سِرّ و خفیّ) را اضافۀ اشراقی نَفْس به شیءِ مُبصَر دانست، باز باید توجّه داشت که رسیدن به این مقامات تنها برای افرادی انگشتشمار میسّر است، درحالی که آنچه سهروردی دربارۀ چگونگی اِبصار گفته است اختصاص به چنین افرادی ندارد، بلکه مقصود او شرح چگونگی اِبصار در مورد همۀ مردم است.
13 از آنجا که ظاهراً از نظر صدرالمتألّهین، دو نقد یادشده را باید بر این دیدگاه نیز که صورت دومِ مورد مشاهدۀ افراد دوبین در عالَم مثال وجود دارد وارد دانست، میتوان گفت: برخلاف سخن حکیم سبزواری، صدرالمتألّهین برای این ادّعای خود که توجیه مذکور را ناموجّه خوانده است، دلیل هم آورده است.