چکیده:
مشروعیت چیست و آیا میتوان برداشتی جامع و فراگیر از آن ارائه کرد؟ نظریههای رایج در پاسخ به مسأله مشروعیت اغلب آن را امری ساده و تکعلتی دانسته، عموماً معطوف به شخص حاکم در نظر میگیرند؛ در حالی که برای توجیه مشروعیت هر حکومت، توجه به محتوای سیاستها، رویهها و جنبههای هنجاری حکم و اطاعت نیز ضروری است. این مقاله، ضمن توضیح نظریههای مشروعیت، میکوشد تا با استناد به متون دینی، برداشتی عدالتبنیاد از این مفهوم ارائه کند. اهمیت عدالت در قرآن و روایات و بهخصوص در سنت شیعی، ما را به این برداشت رهنمون میشود. بر اساس یافتههای این مقاله، عدالت میتواند به مثابه معیاری فراگیر از مشروعیت در نظر گرفته شود. مشروعیت مبتنی بر عدالت، توجه ما را از فرم به محتوا معطوف میکند و روزنی برای عبور از مشروعیت صوری و رویهای و فردی به مشروعیت محتوایی میگشاید. همچنین مشروط کردن مشروعیت به عدالت، جنبههای اخلاقی سیاست را برجسته ساخته، منطق حکم و اطاعت را تعالی میبخشد.
خلاصه ماشینی:
ir تاریخ وصول: 16/06/1394 / تاریخ تصویب نهایی: 28/08/1394 چکیده مشروعیت چیست و آیا میتوان برداشتی جامع و فراگیر از آن ارائه کرد؟ نظریههای رایج در پاسخ به مسأله مشروعیت اغلب آن را امری ساده و تکعلتی دانسته، عموما معطوف به شخص حاکم در نظر میگیرند؛ در حالی که برای توجیه مشروعیت هر حکومت، توجه به محتوای سیاستها، رویهها و جنبههای هنجاری حکم و اطاعت نیز ضروری است.
اما این دو مفهوم، چه ارتباطی با یکدیگر دارند و چگونه میتوان بین این دو فضیلت برتر نهادهای سیاسی پیوند برقرار کرد؟ این نوشته با طرح نظریه مشروعیت عدالتبنیاد، در جستوجوی راهی برای پیوند این دو فضیلت در اندیشه دینی برآمده است.
155) اهمیت مشروعیت در این است که دلایل و انگیزههای اخلاقی لازم برای همکاری و اطاعت را از جانب مردم و تابعان قدرت فراهم میکند.
مشروعیت علاوه بر اینکه نیرویی شورانگیز در سیاست است، یک خیر اخلاقی نیز تلقی میشود و مردم در دولتهای مشروع به لحاظ اخلاقی، موقعیتی برتر دارند؛ زیرا پیوند آنها و نهاد سیاست، بر اخلاق و هنجارهای مشترک مبتنی است، نه منافع شخصی و یا قدرت عریان.
947) در مجموع میتوان دو نگرش فلسفی و جامعهشناختی به مشروعیت را از هم متمایز کرد: توجه خاص در نگرش فلسفی، معطوف به این است که روابط قدرت در درون جامعه چگونه باید ترتیب یابد و چه توجیه مناسب و شایستهای برای حمایت از آن روابط لازم است.
در هر حال، معطوف به این است که چه چیزی قدرت را در جامعه خاص مشروع میسازد؛ یعنی اگر مشروعیت را موجد حق و تکلیفی اخلاقی بدانیم، نیازمند توجیه عقلانی بوده، نمیتوانیم به برداشت جامعهشناختی بسنده کنیم.